9 راه برای بهبود نتایج از طریق روانشناسی تجارت

  • 2021-04-5

روانشناسی معاملات نقش بزرگ تری در نتایج ما ایفا می کند که بیشتر معامله گران جدید متوجه می شوند. در اینجا 9 روشی که روانشناسی ممکن است بر معاملات شما تأثیر منفی بگذارد و برای رفع آن چه کاری باید انجام دهید آورده شده است.

جیمز سردبیر اصلی Invezz است، جایی که او موضوعاتی را از سراسر جهان مالی، از سهام ... بیشتر بخوانید.

Invezz is an independent platform with the goal of helping users achieve financial freedom. In order to fund our work, we partner with advertisers who compensate us for users that Invezz refers to their services. While our reviews and assessments of each product on the site are independent and unbiased, brands may pay to appear higher up our table rankings or place ads in specific areas of the site. The order in which products and services appear on Invezz does not represent an endorsement from us, and please be aware that there may be other platforms available to you than the products and services that appear on our website. Read more about how we make money >

در عرض چند دقیقه با کارگزار مورد علاقه ما، eToro شروع کنید.

شاید کتاب‌های زیادی خوانده باشید، حتی در یک حساب آزمایشی تجارت کرده باشید و به خوبی کار کرده باشید، اما به دلایلی، به نظر نمی‌رسد که در معامله واقعی نمی‌توانید درآمد کسب کنید (یا در حال ضرر کردن هستید). مقصر همیشه کمبود دانش نیست، اغلب یک موضوع روانشناسی است.

معامله در مورد یافتن یک استراتژی (یا چندین) و سپس اجرای مکرر آنهاست. این استراتژی‌ها در یک برنامه معاملاتی قرار می‌گیرند که دستورالعمل‌های سرمایه‌گذاری را برای زمان و آنچه معامله می‌کنید، نحوه مدیریت ریسک و نحوه ورود و خروج از موقعیت‌ها را تعیین می‌کند. هنگامی که یک برنامه معاملاتی دارید، ممکن است نیاز به تجدید نظر داشته باشد زیرا تجربه بیشتری کسب می کنید، اما بیشتر کارهای سنگین انجام شده است. در حالی که ممکن است اطلاعات بدی را به صورت آنلاین یا در کتاب ها/دوره ها به دست آورید، اگر هنوز یک سال در سفر تجاری خود با مشکل مواجه هستید (معمولاً معامله گرانی که موفق می شوند حداقل 6 تا 12 ماه طول می کشد تا شروع به نشان دادن سود ثابت بیشتری کنند)از نبود اطلاعات مشکلی نیست. اینطوری که فکر می کنیم همینطوره

تغییر نحوه تفکر و آگاهی از تله‌های ذهنی که تقریباً همه ما در آن گرفتار شده‌ایم، می‌تواند به ما کمک کند تا از اطلاعات معاملات و برنامه‌ای که در حال حاضر داریم بهتر استفاده کنیم. اگر مشکل دارید، دکمه مکث را بزنید تا یک معتاد اطلاعاتی یا یک برنامه‌ریز تجاری باشید. کمی وقت بگذارید و این دام های روانشناسی معاملاتی را که ممکن است در آنها گرفتار شوید، در نظر بگیرید.

در اینجا 9 راه وجود دارد که روانشناسی شما مخفیانه بر معاملات شما تأثیر می گذارد.

قرار گرفتن در معرض بیش از حد یا حساسیت زدایی

اگر فهرست زیر را مطالعه می کنید و به خود می گویید "آره، بله، من همه اینها را می دانم" و سپس از آن بگذرید. این نوردهی بیش از حد است. این بدان معناست که شما نسبت به انواع خاصی از اطلاعات حساس شده اید. اکثر معامله‌گران جدید هنگام شروع به فعالیت‌های خود به یک پرخوری اطلاعاتی می‌پردازند. آنها همان چیزهای کلی را بارها و بارها می خوانند، مانند ایجاد یک برنامه معاملاتی، پایبندی به برنامه، محاسبه اندازه موقعیت مناسب، تنها ریسک 1٪ از حساب در هر معامله، و غیره. اینها همه توصیه خوبی است، اما خوب استنگاهی انداخت و دور انداخت زیرا معامله‌گران آن را به‌عنوان چیزهایی می‌بینند که از قبل می‌دانند.

با دانستن این کار اشتباه نکنید. اگر در حال تلاش هستید ، به عقب برگردید و در واقع روی چیزهای کوچکی که از آن استفاده می کنید کار کنید.

این مواردی است که ما نمی خواهیم اعتراف کنیم که باید روی آن کار کنیم که مشکل به طور معمول در آن قرار دارد. من از افرادی که سالهاست تجارت می کنند ، ایمیل های زیادی دریافت می کنم اما هرگز موفقیتی نداشته ام. آنها مسائل اصلی خود را به من می گویند و گاهی اوقات من به چند مورد از معاملات آنها نگاه می کنم. تقریباً همیشه آنها یک استراتژی مناسب دارند ، اما ساده ترین چیز اشتباه است ... و احتمالاً این یکی از اولین چیزهایی است که آنها آموخته اند. بیشتر اوقات ، هنگامی که من به آن اشاره می کنم ، آنها آن را برکنار می کنند و به دنبال یک راه حل پیچیده برای یک مشکل ساده هستند. آنها قبلاً آن را شنیده اند ، بنابراین در اجرای توصیه ها حساس هستند.

افرادی که پیشرفت می کنند ، تمایل دارند همیشه اصول خود را بررسی کنند ... مهم نیست که چه مدت تجارت کرده اند و مهم نیست که دانش/تجربه ای داشته باشند یا فکر کنند.

بیزاری از دست دادن

انسان تمایل طبیعی برای جلوگیری از از دست دادن دارد. اما از دست دادن بخشی از بازی تجارت است. برای جلوگیری از ضرر و زیان مردم در از دست دادن معاملات ، یا "یخ زدن" هنگامی که زمان آن برای کشیدن ماشه در تجارت جدید است. هر دو نسخه از دست دادن از دست دادن هستند. شخصی که در معاملات باخت قرار دارد نمی خواهد ضرر و زیان خود را بپذیرد. شخصی که می ترسد وارد معاملات شود یا خیلی سریع سود خود را بدست آورد ، از خسارات احتمالی می ترسد یا آنچه را که اندکی دارند از دست می دهند.

این مسئله ناشی از یک عجیب روانی است که همه ما داریم: ذهن ما ضرر و زیان را به عنوان دو برابر تأثیر یک سود مشابه درک می کند. برای یک ثانیه به این موضوع فکر کنید ... درد از دست دادن خانه شما از شادی که در برنده شدن در خانه دیگر احساس می کنید ، بیشتر است. دو خانه عالی است. هیچ جا برای زندگی به مراتب بدتر نیست. رفتن از 10،000 دلار در حساب شما به 20،000 دلار خوب است ، اما رفتن از 10،000 دلار به 0 دلار احتمالاً احساسات بسیار قوی تری به وجود می آورد! ضرر آنچه را که قبلاً دارید ، از بین می برد و برای آن کار می کنید ، بنابراین از دست دادن احساس قابل توجهی بیشتر از یک سود متناسب است. این روانشناسی همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد ، از جمله تمام معاملات ما.

اگر می خواهید تجارت کنید ، ضرر و زیان را کاملاً بپذیرید و وقتی برنامه تجارت شما به شما می گوید ، آنها را قطع کنید. آویزان کردن به تجارت یا امیدوار بودن این امر باعث می شود ذهن شما فریب دهد که شما را به فکر کردن از دست دادن تجارت می کند ، معامله ای بزرگتر از آنچه در واقع است ، است. ضرر را در حالی که کوچک و قابل کنترل است ، بگیرید. و تمام معاملات مورد نظر خود را انجام دهید. اگر یک برنامه جامد و آزمایش شده دارید ، هرگونه ضرر معقول و بخشی از معامله گر موفق است.

تا زمانی که بردهای شما ضررهای شما را جبران کند، دلیلی برای ترس از دست دادن معاملات وجود ندارد. اگر ثبات پول را از دست می دهید، دلیلی برای ترس وجود دارد. از این ترس برای توقف تجارت و بهبود برنامه (یا روانشناسی) خود استفاده کنید. ببینید یک معامله گر روزانه چقدر می تواند درآمد داشته باشد تا ببینید حتی زمانی که تقریبا نیمی از معاملات خود را از دست می دهید چه چیزی ممکن است.

جستجوی بیش از حد مدرک یا ترس از ناشناخته

این یک گسترش بیزاری از ضرر است، به جز اینکه جستجوی بیش از حد شواهد یا ترس از ناشناخته معمولاً قبل از انجام معامله نقش دارد. معامله گران حرفه ای یک سیستم دارند و هنگامی که یک سیگنال تجاری رخ می دهد وارد عمل می شوند و معامله می کنند. تازه کار تأیید زیادی می خواهد. آنها تا دیر وقت در یک رالی برای خرید منتظر می مانند، اما تا آن زمان بیشتر سود از بین رفته و روند معکوس می شود.

من یک معامله گر روند هستم و بسیاری از مقالات من در مورد معاملات روند هستند. این امر باعث می‌شود که بسیاری از ایمیل‌های خوانندگان بپرسند: «... اما چگونه می‌توانم بدانم روند قرار است چه کار کند؟»

شما نمی کنید. برای من، یک روند صعودی با یک موج صعودی تکانشی شروع می شود که بزرگتر از آخرین موج نزولی تکانشی است. من منتظر عقب نشینی هستم، سپس یکپارچه سازی (معمولا، نه همیشه)، و سپس زمانی که قیمت دوباره شروع به افزایش کرد، خرید می کنم. نمی‌دانم قرار است چه اتفاقی بیفتد، اما در طی ده‌ها هزار معامله متوجه شدم که اغلب کار می‌کند. در هر معامله ای من نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد. من الگو را می بینم و سپس با انجام معامله ناشناخته را در آغوش می گیرم.

معامله گران جدید بسیاری از اندیکاتورها را در نمودار خود دوست دارند، و فکر می کنند که اگر اندیکاتورهای بیشتری همراستا شوند، تأیید بیشتری از آنچه اتفاق خواهد افتاد فراهم می کند. این معامله گران متوجه نمی شوند که بسیاری از اندیکاتورهای محبوب محاسبات بسیار مشابهی دارند که از تاریخچه قیمت اخیر یک دارایی استفاده می کنند. داشتن 10 شاخص احتمالاً اطلاعات بیشتری از یک یا دو نشان نمی دهد.

روی چند چیز کلیدی تمرکز کنید و بس. وقتی به شما می گویند تجارت کنید، تجارت کنید. ناشناخته را در آغوش بگیرید یا معامله نکنید.

سندرم قرعه کشی

بسیاری از افراد مبتلا به سندرم قرعه کشی هستند. میل به یک پول بادآوردهمعامله برای خریداران بلیط بخت آزمایی جذاب است، زیرا در هر روز مشخصی که یک سهام بالاتر یا پایین تر می شود، یک پاداش بزرگ ارائه می دهد ... اگر بتوانید آن را پیدا کنید و به درستی معامله کنید.

اما تجارت مانند بلیط قرعه کشی نیست. برای ایجاد یک تجارت بزرگ ، شما باید آن را کاملاً تجارت کنید تا مبلغ کامل را استخراج کنید ، و این هرگز آسان نیست. همچنین ، در حالی که پیدا کردن حرکات بزرگ به راحتی و فکر کردن به روشهایی که می توانستید از آن سود ببرید آسان است ، در زمان واقعی هزاران دارایی برای انتخاب وجود دارد. حتی اگر دارایی مناسب را انتخاب کنید ، باید چند ثانیه مناسب را انتخاب کنید تا قبل از شروع یک حرکت بزرگ وارد شوید ... و برای ورود به آن نیاز به نقدینگی دارید (شخص دیگری همیشه در آن طرف تجارت است) ، اجرای سریع وپیش بینی برای درک آنچه اتفاق می افتد و حرکت بزرگ برای سود (که شامل فراز و نشیب ها در طول مسیر خواهد بود).

آیا تا به حال آن پست ها را دیده اید که می گویند "اگر در سال 2012 100 دلار ارزش XYZ خریداری کرده اید ، یک میلیون دلار افزایش می دهید؟"وای! اما برای یک ثانیه در مورد آن فکر کنید. اگر در آن تجارت بودید ، 100 دلار شما 200 دلار ، پس از آن 500 دلار ، پس شاید 1000 دلار باشد. در هر لحظه آیا شما وسوسه می شوید که آن سود را بدست آورید؟در مورد 10،000 دلار!؟این یک بازگشت بزرگ در حال حاضر است. شما 100 برابر پول خود را ساخته اید. اتفاقی که تقریباً هرگز اتفاق نمی افتد. در مورد 100000 دلار چطور؟شما می توانید آن خودروی لوکس مورد نظر خود را بخرید ، یا در یک خانه یک کمپردای بزرگ ایجاد کنید. با 500000 دلار؟شما فکر نمی کنید زندگی تغییر پول ، برای اکثر مردم ، تاثیری در کاری که با آن تجارت انجام می دهید خواهد داشت؟

همچنین ، نگه داشتن تا یک میلیون دلار سود به برخی از پیش بینی ها یا استراتژی ها برای نگه داشتن آن طولانی نیاز دارد. مطمئناً ، از 100 دلار به 1 میلیون دلار در یک خط مستقیم یا طی یک دوره زمانی کوتاه حرکت نکرد. نه ، احتمالاً سالها طول کشید. اگر تا 10،000 دلار نگه داشته باشید ، ممکن است دیده باشید که سود قبل از بازگشت به 5000 دلار یا 2000 دلار از بین می رود. این حرکات می تواند برای معامله گران جدید به وجود بیاید و "برنده شدن در قرعه کشی" را بسیار دشوار می کند.

نکته این است که خوش شانس بودن با یک پیروزی گسترده در واقع بسیار سخت است! این شانس نجومی است که فقط با شانس تصادفی به پیروزی عظیم برسد. و بدون یک برنامه خوب و آزمایش شده (که همانطور که قبلاً 6-12 ماه بحث می شد برای تنظیم دقیق و کار کردن) ، به امید اینکه آن را در یک یا دو معاملات ثروتمند کند ، به شانس تصادفی نیاز دارد.

هنگامی که ما در روانشناسی عامل هستیم ، شانس تقریباً صفر است که شما بر اساس پرتاب معاملات تگرگ ، میلیونر شوید. بله ، این اتفاق می افتد. ما داستانهایی راجع به آن می بینیم ، بنابراین دوست داریم فکر کنیم ممکن است. اما برای هر برنده قرعه کشی معاملاتی ده ها هزار معامله گر که هرگز آن تجارت گسترده را نخواهند گرفت. تعصب در دسترس بودن در اینجا کار است. شما چیزی را می بینید ، بنابراین اعتقاد دارید که ممکن است ، فراموش کنید که چند نفر همین کار را امتحان کردند و موفق نشدند.

برای پیروزی گسترده یک بار از تجارت خودداری کنید. قبل از پیدا کردن آن شکسته خواهید شد. گرایش های تجاری و جمع آوری سودهای پایدار. اگرچه کندتر است ، بسیار واقع بینانه تر است که بیش از 10 سال ثروتمند شوید و سودهای منظم را جمع آوری کنید ، از اینکه برای نرده ها امیدوار به قرعه کشی و داشتن چیزی برای نشان دادن آن پس از سالها نباشد.

"قانون" از خود تحریم

این معادل "من این کار را می کنم زیرا این روشی است که من همیشه آن را انجام داده ام."هنگامی که خودمان را به روشی خاص تعریف کردیم ، تمایل داریم به آن پایبند باشیم. اگر خود را به عنوان قمارباز مشاهده می کنید ، قمارباز خواهید بود ، تا زمانی که دیدگاه خود را از خود و همچنین اقدامات خود تغییر ندهید.

خود را برای افکار و گفتاری که شما را به معاملات شما مربوط می کند نظارت کنید.

  • من خیلی ترسیده ام
  • من فقط نمی توانم ماشه را بکشم.
  • وقتی قرار است هرگز بیرون نمی روم.

همچنین ، به هر بیانیه "باید" یا "نباید" توجه کنید.

  • من باید برنامه بهتری داشته باشم.
  • من باید حداقل 15 دقیقه زودتر در میز کار خود باشم تا روز را آماده کنم.
  • من نباید در معاملاتم دخالت کنم.

اینها فقط چند نمونه هستند. دانستن آنچه در اشتباه انجام می دهیم ، اولین قدم خوب در بهبود است ، اما برای بهبود در واقع شما باید جلوی دیدن خود را به عنوان آن شخص اشتباه بگیرید. گفتن اظهارات مانند موارد فوق معادل پرتاب دستان شما و اعلام "این فقط من هستم".

اما اینطور نیست! این فقط رفتار است ، که می توانید تغییر دهید.

باید یا نباید اظهارات بازتاب آنچه باید تغییر یابد ، اما به روشی منفعل (که احتمالاً تغییر نمی کند) گفته می شود. اگر باید برنامه بهتری داشته باشید ، برنامه بهتری تهیه کنید. اگر زودتر در میز کار خود باشید ، "نباید" وجود ندارد. فقط آن را انجام دهید

اگر می ترسید ماشه را بر روی معاملات بکشید ، نه بر ترس خود بلکه بر مزایای انجام تجارت تمرکز کنید. خود را به عنوان ترسناک فکر نکنید ، به عنوان فرصتی برای خود فکر کنید. کسی که با اعتماد به نفس از استراتژی های خود سوءاستفاده می کند. اگر دوباره تأیید کنید ، ترس از از دست دادن (یا هر مشکل دیگر) از بین نمی رود. به جای آنچه در حال حاضر انجام می دهید ، روی آنچه می خواهید باشید/انجام دهید تمرکز کنید.

ماجراجویی

غالباً ، اما نه همیشه ، آنهایی که در برابر سندرم قرعه کشی تسلیم می شوند ، جویندگان هیجان هستند. آنها نمی خواهند کار دستاوردهای پایدار را انجام دهند ، آنها ترجیح می دهند هیجان گرفتن همه چیز را یکباره تعقیب کنند.

قماربازان تمایل دارند که جویندگان هیجان انگیز باشند. آنها ممکن است بخواهند معامله گران موفق باشند ، اما شادی واقعی آنها از فراز و نشیب ها ناشی می شود. به این ترتیب ، به دست آوردن قوام بد خواهد بود زیرا این امر سرگرم کننده زیادی از آن خواهد بود.

راه دیگری که مردم به دنبال آن هستند این است که دائماً چیز جدیدی را امتحان کنید. آنها برای همیشه در تلاشند تا هیجان اولیه خود را هنگام انجام اولین تجارت خود دوباره بسازند و احتمالاً نمی دانند چه کاری انجام می دهند. دائماً سعی در چیز جدید دارند و آنها را در لبه صندلی خود قرار می دهد تا ببینند آیا این کار انجام شده است یا خیر. با این حال ، حتی اگر این کار کار کند ، وقتی سیستم به اولین وصله خشن خود برخورد می کند ، آنها را امتحان می کنند. روابط راه دیگری است که این نوع جستجوگر هیجان ظاهر می شود.

برای جستجوی هیجان ، قوام عذاب است. اگر به طور ناخودآگاه (یا آگاهانه) آنها پس از هیجان باشند ، آنها همچنان راه هایی را پیدا می کنند تا تجارت خود را بی ثبات کنند تا آن نیاز را برآورده کنند.

جستجوگر هیجان در حال تعقیب چیزی در خارج از خود برای ایجاد یک احساس در داخل است. معامله گران خوب سعی می کنند چیزهای درون خود را بهبود بخشند. ما نمی توانیم کنترل کنیم که چقدر پول در آنجا شناور است ، اما می توانیم با سازگاری و پیروی از طرحی که با جدیت کار می کنیم ، آنچه را که انجام می دهیم کنترل کنیم.

اگر یک جستجوگر هیجان داخلی دارید و می خواهید یک معامله گر موفق باشید ، فعالیت های دیگری را برای جستجوگر هیجان پیدا کنید تا آن نیاز را برآورده کند. تا زمانی که شما هیجان را تعقیب کنید ، به جای کار دنیوی تر فقط پیروی از یک برنامه ، به پتانسیل کامل خود نخواهید رسید. اگر جویندگان هیجان موفقیت پیدا کنند ، غالباً زودگذر است ، با یک فرصت قوی که همه آنها را پس می دهند.

تعصب عمل

در بیشتر مشاغل، اگر کاری انجام ندهید، دچار مشکل می شوید. وقتی بچه هستیم والدینمان به ما می گویند برویم بازی کنیم یا کاری انجام دهیم. ذهن ما برای همیشه آماده انجام کاری است. بسیاری از ما که سالم هستیم، اگر تمام روز در رختخواب دراز بکشیم و مطلقاً هیچ کاری انجام ندهیم، کمی احساس گناه می کنیم. حتی خواندن یک کتاب یا تماشای نتفلیکس انجام کاری است.

در دنیای واقعی، سوگیری عملی می تواند به ما کمک کند، اما در تجارت می تواند به ما آسیب برساند. اگر مدت زمان مشخصی گذشته باشد و معامله ای انجام نداده باشید، ممکن است احساس عصبانیت کنید. شما احساس می کنید که آنها باید کاری انجام دهند. بنابراین شما سخت‌تر نگاه می‌کنید، یا شاید به بازارها یا بازه‌های زمانی که معمولاً معامله نمی‌کنید نگاه می‌کنید. احتمالاً می توانید ببینید که چگونه این ممکن است یک مشکل باشد.

سوگیری کنشی ما را به سمت عمل سوق می دهد زمانی که هیچ اقدامی لازم نیست. در بخش جستجوی هیجان در بالا ذکر شد که تجارت زمان زیادی خسته کننده است. گاهی اوقات هیچ چیز ارزش معامله را ندارد و ما باید با آن مشکلی نداشته باشیم. اقدام در زمانی که فرصت های خوبی وجود ندارد به این معنی است که ما سرمایه خود را در معاملات ضعیف به خطر می اندازیم. انجام این کار به این معنی است که ممکن است سرمایه کمتری برای استفاده از فرصت‌های خوبی که پیش می‌آیند داشته باشیم.

با انجام معاملات می دانیم که نباید انجام دهیم، اما به دلیل سوگیری اقدام، مجبور به انجام آن هستیم، همچنین از انرژی ذهنی استفاده می کنیم. به احتمال زیاد این معاملات ضعیف نتیجه نخواهند داد، و می توانید مطمئن باشید که به خاطر انجام بی مورد معاملات با کیفیت پایین از خودتان ناراحت خواهید شد. ناراحتی از خودتان یا بد خلقی ممکن است بر فرصت‌های دیگر تأثیر بگذارد - ممکن است وقتی فرصت بعدی پیش می‌آید آنقدر متمرکز نباشیم، که می‌تواند به معنای از دست دادن یک معامله خوب باشد.

زمانی معامله کنید که برنامه شما به شما می گوید معامله کنید. از تجمل عدم نیاز به انجام کاری در زمانی که هیچ فرصتی وجود ندارد لذت ببرید. یک معامله گر خوب، یک معامله گر صبور است.

تعصب حافظه کوتاه مدت

زمان راهی برای کسل‌کننده‌کردن تجربه‌های مسافتی دارد، اما فراموش کردن وقایع اخیر سخت است. سوگیری حافظه کوتاه مدت زمانی است که ما اجازه می دهیم نتیجه معاملات اخیر بر تجارت بعدی ما تأثیر بگذارد. فرض کنید فقط دو باخت متوالی داشتید. در کل طرح چیز مهمی نیست، و حتی ممکن است معاملات عالی بوده باشند که به نتیجه نرسیدند. اما این دو باخت باعث می شود روش های خود را زیر سوال ببرید. شاید در نهایت معامله بعدی را نادیده بگیرید، که البته به یک برنده شدن ختم می شود، یا در معامله بعدی عصبی هستید و در نهایت دچار اشتباه می شوید.

از طرف دیگر ، شاید شما فقط چندین برنده یک ردیف داشته باشید. شما احساس شکست ناپذیر می کنید و مهم نیست که چه کاری انجام می دهید. از این احساس لذت ببرید در حالی که ماندگار است ، اما اجازه ندهید که به سر شما بروید و در پایان به انجام کاری احمقانه مانند خطر زیاد بروید.

تجارت گذشته نباید تاثیری در معاملات آینده داشته باشد. بازار اهمیتی نمی دهد که شما فقط برنده شوید ، گم شوید یا در حاشیه نشستید. این کار بدون در نظر گرفتن تجارت خود ادامه خواهد داد.

روش دیگری که تعصب عمل بر ما تأثیر می گذارد ، شرایط بازار مالی است. اگر دیروز بی ثبات بود ، ما اغلب روز بعد با تعصبات قوی انتظار یک روز دیگر مانند دیروز را وارد می کنیم. ما ممکن است انتظار داشته باشیم که یک حرکت بزرگ در هر زمان انجام شود ، حتی اگر امروز بازار مالی بی سر و صدا حرکت کند. به همین ترتیب ، اگر قیمت چند روز گذشته ساکت بوده و امروز حرکات بزرگی نیز وجود دارد ، ما اغلب برای سازگاری با محیط جدید احساس مجهزانه می کنیم. ما در حال وقایع اخیر هستیم و سپس انتظاراتی را در مورد آنچه امروز باید اتفاق بیفتد بر اساس آن رویدادهای گذشته شکل می دهیم. این ممکن است گاهی کار کند ، اما نه همیشه. به جای اینکه فکر کنید امروز مانند دیروز خواهد بود ، برای هر آنچه که بازار ارائه می دهد باز باشید.

برخی از راه های کمک به فرونشاندن این تعصب عبارتند از:

  • درک کنید که هر تجارت واحد اهمیتی ندارد. برنده یا باخت ، در حرفه خود هر دو بار زیادی خواهید داشت.
  • ریسک هر تجارت نسبتاً کوچک را حفظ کنید. این بدان معنی است که یک باخت یا پیروزی واحد نمی خواهد حرفه شما را ایجاد کند یا از بین ببرد ، اما در بسیاری از معاملات شما به خوبی انجام می دهید و ریسک را مدیریت می کنید.
  • روی حال متمرکز بمانید. سعی نکنید معاملات گذشته را فراموش کنید ، فقط خود را در تجزیه و تحلیل اقدامات فعلی قیمت درگیر کنید ، بنابراین شما معاملات جدیدی را برای آنچه که هستند انجام می دهید و از گذشته مغرضانه نیستید.
  • اگر خود را در طول روز در حال ایجاد نظرات قوی هستید ، یک قدم عقب بردارید و این سؤال را مطرح کنید که آیا این به شما آسیب می رساند یا خیر. نظرات قوی می تواند ما را به فرصت های دیگر کور کند. اگر فکر می کنیم قیمت باید بالا برود ، ممکن است ما با یک روند نزولی و از دست دادن مبارزه کنیم ، در حالی که ما فقط می توانیم به آنچه قیمت به ما می گوید اعتماد کنیم و از طرف کوتاه سود کنیم.

تعصب در دسترس بودن

تعصب در دسترس بودن یک موضوع عظیم است اما در اینجا چند روش که آشکار می شود وجود دارد:

  • شما اطلاعات زیادی در مورد موضوع داده شده جمع آوری می کنید، بنابراین آنچه را که پیدا کرده اید درست است، اما منابع شما منحرف شده اند، باور می کنید. به عنوان مثال، شما نتایج «معامله گران موفق» را در گوگل جستجو می کنید و صدها مورد از آنها را پیدا می کنید. شما شروع به این باور می کنید که تجارت آسان است زیرا افراد زیادی در آن موفق هستند. شخص دیگری در گوگل سرچ می کند «چرا تجارت روزانه غیرممکن است»، صدها مقاله پیدا می کند و شروع می کند به این باور که تجارت روزانه ارزش تلاش را ندارد. هیچ کدام از این باورها دقیق نیستند، مهم نیست که چند مقاله در مورد موضوع مورد نظر خوانده شود. حقیقت جایی در وسط است… در واقع این است که افراد زیادی شکست می‌خورند و تعداد کمی موفق می‌شوند.
  • سوگیری در دسترس بودن نیز با تجربه محدود ایجاد می شود. دوست شما اتفاقاً یک معامله گر موفق است و این تنها چیزی است که باید از آن عبور کنید. از آنجایی که افراد زیادی را نمی‌شناسید که تجارت را امتحان کرده‌اند، و تنها فردی که می‌شناسید موفق بوده است، معتقدید تجارت آسان است. شخص دیگری 5 نفر را می شناسد که معامله کردند اما هیچ کدام موفق نبودند. آنها معاملات را امتحان نمی کنند زیرا تمام مثال هایی که می توانند به آنها فکر کنند منفی هستند. اطلاعات و تجربه محدود ممکن است منجر به باورهای قوی شود که دقیق نیستند.

تا زمانی که از منابع مختلف اطلاعاتی به دست نیاوریم، ادراک ما همیشه بر اساس آنچه قبلا دیده‌ایم/شنیده‌ایم/تجربه کرده‌ایم منحرف خواهد بود. تصورات ما همچنین ممکن است با سوالی که در ابتدا به دنبال پاسخ به آن بودیم منحرف شود: "آیا X کار می کند؟"یا "آیا X کار نمی کند؟"مهم نیست چقدر اطلاعات جمع آوری می کنیم، تا زمانی که به طیف گسترده ای از تجربیات و دیدگاه ها در مورد هر دو سوال نگاه نکنیم، به یافتن پاسخی معتبر نزدیکتر نخواهیم شد.

تجربیات دوست داشتنی یا ناخوشایند، از جمله تجربیاتی که دیگران در مورد آنها به ما می گویند، می توانند باعث شوند که ما به شیوه ای متفاوت رفتار کنیم (یا عمل نکنیم) نسبت به حالتی که کاملاً بی طرف باشیم.

می توانید یک دفترچه معاملاتی بخرید و یکی از استراتژی ها را شروع کنید. سه معامله متوالی را از دست می دهید، فکر می کنید کتاب بی ارزش است و به دنبال کتاب دیگری می روید. شما سه نمونه از معاملات باخت را به یاد می آورید و بر اساس آن تصمیم می گیرید. اما آیا این سه تجربه نمایانگر چیزی هستند که آن استراتژی ارائه می دهد؟شاید باشد، اما شاید نه. طی بسیاری از تجربیات، یا با انجام تحقیقات عمیق تر، ممکن است متوجه شویم که نتایج واقعی بسیار متفاوت از تصورات اولیه ما است ... یا آنچه دیگران به ما گفته اند.

در معاملات ، ما رگه هایی را از دست خواهیم داد. برای ماندن در این دوره و به دست آوردن سازگاری بیشتر (که هنوز هم شامل بسیاری از معاملات از دست دادن است) نمی توانید به نمونه های داده های کوچک یا کم رنگ اعتماد کنید. اگر من 100 مورد از معاملات خود را به شما نشان دادم ، رشته های برنده و رشته های چندین ضرر را پشت سر هم می دیدید. شما همچنین دوره هایی را می بینید که برنده ، برنده ، باخت ، برنده ، برنده ، باخت و غیره می شود. اگر فقط 5 معاملات انجام می دهید ، می توانید به طور تصادفی یک رشته از برد ، یک رشته ضرر یا ترکیبی را تجربه کنید. اگر به نمونه داده های کوچک اعتماد داشته باشید ، درک نادرستی از 100 یا 1000 معاملات می توانید تولید کنید.

در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد. شما اغلب خواهید شنید که مردم می گویند "اجازه دهید برندگان خود را اجرا کنند."به نظر می رسد توصیه های خوبی بر روی سطح است ، و احتمالاً شما آن را اغلب شنیده اید ، بنابراین باید درست باشد. اما اگر برنامه ای برای سودآوری در بعضی مواقع ندارید ، این عبارت می تواند مخرب باشد. هنگامی که شما در تجارت هستید که علیه شما شروع به چرخش می کند ، "بگذارید این کار اجرا شود" ممکن است به ذهن شما برسد و بنابراین به خودتان می گویید که می خواهید ادامه دهید زیرا این همان کاری است که جوانب مثبت می گویند. اما این فقط یک جمله است. این به معنای هیچ چیز نیست تا زمانی که شما تعریف نکنید که برای شما چه معنی دارد.

برای من ، من معمولاً اجازه نمی دهم سود حاصل شود. من در سطوح تعیین شده قبل از تجارت سود می گیرم. من سودم را می گیرم و اگر قیمت هنوز به خوبی در حال حرکت است ، می توانم دوباره برگردم. من اجازه می دهم سودم فراتر از ضررهایم باشد ، اما استراتژی من به من می گوید که چگونه می توانم آن را انجام دهم ، نه یک عبارت مشترک.

در هنگام تجارت ، به هرگونه تعصب در دسترس بودن توجه کنید و ممکن است واقعاً در مورد آن فکر کنید. اینها به طور معمول تک لاینرها/عقاید (که شما هرگز از آن سؤال نکرده اید) هستند که به ذهن شما می رسد و باعث می شود شما از برنامه خود منحرف شوید. آن افکار و عقاید را حفر کرده و آنها را بررسی کنید ، سپس آنها را با دلیل سرد و محاسبه بی اعتبار کنید. تعریف کنید که چگونه اکنون با تعصب در دسترس بودن برخورد خواهید کرد که می دانید در خدمت شما نیست.

ما به طور معمول از تجربیات خودمان کور می شویم تا زمانی که خودمان را به سایر امکانات باز کنیم. برای اطلاعات بیشتر ، ببینید که چگونه تعصب در دسترس بودن بر تجارت شما تأثیر می گذارد.

حرف آخر در مورد روانشناسی تجارت

آیا "Quirks روانشناسی" دیگری بر تجارت شما تأثیر گذاشته است؟آنها را به اشتراک بگذارید ، این چیزی نیست که از آن خجالت بکشید. همه ما تحت تأثیر روانشناسی خودمان هستیم ، اما به عنوان معامله گران ، باید راه هایی برای کار با روانشناسی خود را درک کنیم و پیدا کنیم.

صحبت در مورد آن.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.