در اکتبر سال 2022 عربستان سعودی اعلام کرد که اوپک پلاس گروهی از کشورهای صادر کننده نفت اهداف تولید نفت را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد: دو میلیون بشکه در روز. سعودی ها به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت جهان همواره در تلاش های این گروه برای مدیریت بازار جهانی نفت پیشتاز بوده اند. این حرکت تاثیر فوری اگر نسبتا متوسط بر قیمت نفت بود, که از پایین برای سال در اطراف افزایش یافت 7 76 در هر بشکه قبل از اعلام به طیف وسیعی از about 82 به 9 91 توسط اواسط ماه نوامبر. شوکی که امریکاییها احساس میکردند بیشتر جغرافیای سیاسی بود تا اقتصادی: دولت بایدن از عربستان سعودی خواسته بود که این کاهش را به تاخیر بیندازد. اما ریاض به هر حال پیش رفت و واشنگتن را بی اعتنایی کرد.
تبعیضهای بین واشنگتن و ریاض سرنوشت روابط دوجانبه را زیر سوال برده است. دولت بایدن در واکنش به تصمیم اوپک پلاس اعلام کرد که روابط خود با عربستان سعودی را دوباره ارزیابی خواهد کرد و گفت که این کاهش "عواید روسیه را افزایش می دهد و اثربخشی تحریم ها را کاهش می دهد" که در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین معرفی شده است. رابرت منندز سناتور دموکرات اهل نیوجرسی قول داد جلوی فروش سلاح به عربستان سعودی را بگیرد. چندین عضو کنگره لایحه ای را برای حذف ایالات متحده معرفی کردند. سربازان از پادشاهی. ریاض از عقب نشینی خودداری کرد و گفت که تصمیم اوپک پلاس اتفاق نظر دارد و "صرفا بر اساس دلایل اقتصادی است.”
در ماه های دخالت مزاج در هر دو طرف سرد شده است و بعید به نظر می رسد که ارزیابی مجدد وعده داده شده دولت بایدن از روابط با عربستان سعودی منجر به تغییر عمده ای شود. روابط ایالات متحده و عربستان سعودی بحران های بدتری را پشت سر گذاشته است. و در نوامبر 2022 دولت بایدن به ولیعهد سعودی محمد بن سلمان معروف به محمد بن سلمان در یک پرونده مدنی ایالات متحده که توسط نامزد جمال خاشقجی علیه او مطرح شد مصونیت داد و روزنامه نگاری که به دست عاملان سعودی به قتل رسید. این مصونیت یکی از نشانه هایی است که در میان بسیاری دیگر نشان می دهد روابط ایالات متحده و عربستان به سمت گسست نیست. اما اوپک + ایمبروگلیو و پیامدهای بعدی اوپک نشانه ورود مرحله جدیدی در روابط است. برای اولین بار از اواسط قرن بیستم که این رابطه شروع شد ریاض با استراتژی کلان واشنگتن همراه نیست.
تحلیلگران و ناظران امور ایالات متحده و عربستان سعودی تمایل دارند بر افراد و برنامه های خود تمرکز کنند. محمد بن سلمان سرسخت و مستبد است و به دنبال بازسازی اقتصاد عربستان سعودی و بالا بردن نقش کشورش به عنوان یک بازیگر مستقل جهانی است. در مقابل جو بایدن سبک محتاطانه تری دارد و می خواهد دموکراسی را محور سیاست خارجی خود قرار دهد و جهان را علیه روسیه و چین متحد کند. این شکاف بین شخصیت و اهداف دو مرد بدون شک در شکل دادن به روابط کشورهایشان مهم است. اما به قول کارل مارکس در یکی از لحظات شفاف تر خود, افراد تاریخ را, اما نه لزوما در هر راه را انتخاب کنید. جنجال اوپک پلاس به سه تغییر مهم در روابط دوجانبه اشاره می کند که فراتر از شخصیت ها است و پیامدهای ماندگارتری نسبت به اقدامات و واکنش های هر تصمیم گیرنده خواهد داشت.
اول اینکه توازن قدرت جهانی تغییر کرده است. نفوذ نسبی واشنگتن با چندقطبی شدن نظم بینالمللی رو به زوال است و باعث میشود کشورهای نسبتا قدرتمندی مانند عربستان سعودی به احتمال زیاد از شرطهای خود محافظت کنند و کمتر تنها با یک قدرت بزرگ به سهم خود برسند. دوم اینکه همانطور که تغییرات اقلیمی جهان را از سوخت های فسیلی دور می کند عربستان سعودی تحت فشار است تا ذخایر نفتی خود را نقد کند—احساس فوریت که رویکرد خود را به تولید و قیمت گذاری رنگ می کند. سوم مانند تقریبا هر موضوع مهم در سیاست امریکا مساله روابط ایالات متحده با عربستان سعودی به شدت در امتداد خطوط حزبی در ایالات متحده دوقطبی شده است و بخش کوچکی نیست زیرا خود سعودی ها ترجیح خود را برای جمهوری خواهان روشن کرده اند.
همپوشانی استراتژیک بزرگی که برای دهه ها روابط ایالات متحده و عربستان را تعریف می کرد دیگر وجود ندارد. اما چشم انداز همکاری در یک مجموعه نسبتا باریک از موضوعات منطقه ای و اقتصادی خوب باقی می ماند, اگر هر دو طرف این تغییرات را درک کنند تا بتوانند به مجموعه ای واقع بینانه تر از انتظارات متقابل برسند.
دمیدن گرم و سرد
عربستان سعودی پس از جنگ جهانی دوم برای ایالات متحده مهم شد و درگیری ای که نقش اصلی نفت را در استراتژی نظامی مدرن و توسعه اقتصادی برجسته کرد. جهان تاکنون سه دوره را در توزیع قدرت جهانی تجربه کرده است. در نخستین جنگ سرد عربستان سعودی چاره ای جز حمایت از اهداف جغرافیای سیاسی ایالات متحده نداشت. به هر حال این کشور نمیتوانست به کمکهای امنیتی و اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی متکی باشد که از بسیاری از رقبای منطقهای ریاض حمایت میکرد و از یک نظریه کمونیستی انقلابی در تضاد با مبانی اسلامی محافظهکارانه حکومت سعودی حمایت میکرد. تصمیمات در مورد تولید نفت عربستان در دست شرکتهای نفتی امریکایی بود که صنعت نفت عربستان را در دهه های 1950 و 1960 توسعه دادند. ریاض حتی اگر بخواهد قدرت مقابله با مسکو در مورد نفت را نداشت.
ایالات متحده و عربستان سعودی نیز یک زوج عجیب و غریب عقیدتی بودند. دشمنان مشترک و نیازهای مکمل اقتصادی به طور پیش فرض شرکای خود را ایجاد کردند. تنها استثنا در همسویی ایشان درگیری اعراب و اسراییل بود. اختلاف نظرشان در این مورد منجر به بزرگترین بحران در تاریخ روابط دوجانبه شد: تحریم نفتی در سالهای 1973-74 هنگامی که در پاسخ به حمایت ایالات متحده از اسراییل در جنگ یوم کیپور, عربستان سعودی و پنج کشور عربی دیگر تولید نفت را به طور خلاصه کاهش دادند و حمل نفت به ایالات متحده را متوقف کردند. اختلال منجر به وحشت خرید, چهار برابر شدن قیمت نفت, و یک تغییر عمیق در روابط قدرت در بازار نفت. شرکتهای امریکایی که صنعت نفت عربستان را اداره کرده بودند به شرکای کوچک و خدماتی برای دولت عربستان تبدیل شدند.
سیاست عربستان مستقیما به اقتصاد امریکا لطمه زد و واشنگتن تهدید به مداخله نظامی کرد. این بحران پس از پایان جنگ توسط دیپلماسی امریکایی به سرعت برطرف شد و منجر به مذاکراتی شد که در پیمان صلح مصر و اسراییل در سال 1979 به اوج خود رسید. اهداف استراتژیک مشترک واشنگتن و ریاض در جنگ سرد از جمله به حداقل رساندن نفوذ شوروی در خاورمیانه به بهبود شکاف بین دو پایتخت کمک کرد. در سال های بعد, به عنوان نفت یک موضوع برجسته تر برای ایالات متحده شد. سیاست گذاران و حفظ روابط خوب با سعودی ها به یک هدف مهم دو حزبی تبدیل شدند. همکاری ها طی دهه 1980 افزایش یافت زیرا دو کشور به طور مشترک به افغان ها و جنگجویان خارجی مقاومت در برابر اشغال افغانستان توسط شوروی کمک کردند و در طول جنگ خلیج فارس در سالهای 1990-91 که همزمان با پایان جنگ سرد بود و سودمندی روابط دوجانبه با هر دو طرف را نشان داد به اوج خود رسید.
دوره دوم دوره تک قطبی ایالات متحده بود که از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا زمانی در دهه 2010 امتداد داشت. در این دوران ایالات متحده تنها گزینه برای کشورهایی مانند عربستان سعودی بود که می خواستند با یک قدرت بزرگ شریک شوند. در طول این مدت یک بحران بزرگ دیگر رخ داد: حملات 9 / 11 که توسط اسامه بن لادن برنامه ریزی شده بود و توسط 15 سعودی (از مجموع 19 هواپیماربایان) انجام شد. از زمانی که القاعده خانواده حاکم سعودی و همچنین ایالات متحده را هدف قرار داد اما دو کشور بار دیگر دریافتند که یک دشمن مشترک می تواند این خانواده ها را به هم نزدیک کند. در جریان "جنگ علیه تروریسم" روسای جمهور ایالات متحده جورج دبلیو بوش و باراک اوباما هر دو روابط اطلاعاتی نزدیک با عربستان سعودی را پرورش دادند. واشنگتن تنها بازی در شهر بود و ریاض از ابتکارات ایالات متحده حمایت کرد حتی زمانی که پادشاهی علنا خرد خود را زیر سوال برد-خصوصا در سال 2003 حمله به عراق.
پایان جنگ سرد و طلوع پاکس امریکنا نسبتا ناگهانی بود و شامل یک سری رویدادهای دراماتیک بود. در مقابل پایان لحظه تک قطبی به تدریج اتفاق افتاد. با این حال تا سال 2020 هدر دادن دارایی های ایالات متحده و اعتبار در عراق و افغانستان رشد اختلال در عملکرد و قطبی شدن در سیاست داخلی امریکا ظهور چین و روسیه تلاش باز گشت به عنوان یک قدرت بزرگ تا به حال همه ترکیب برای ایجاد یک بین المللی جدید توازن نیروهای. برخلاف دو دوره قبل در دوره سوم هیچ دشمن مشترکی روابط ایالات متحده و عربستان را تقویت نمی کند. دولت بایدن به دنبال تظاهرات بین المللی علیه روسیه و چین است اما عربستان سعودی هیچ یک از این قدرت های بزرگ را دشمن نمی داند. چین در حال حاضر بزرگترین مشتری نفت و شریک تجاری خود است. تجارت بین عربستان سعودی و چین از کمتر از 500 میلیون دلار در سال 1990 به 87 میلیارد دلار در سال 2021 افزایش یافت. در همان سال ارزش صادرات عربستان به چین که اکثرا نفت و محصولات نفتی بود بیش از سه برابر بیشتر از صادرات عربستان به ایالات متحده و تقریبا دو برابر صادرات به هند و ژاپن بود که دومین و سومین هدف بزرگ صادرات عربستان سعودی است. روسیه شریک ضروری عربستان سعودی (هرچند گاهی اوقات دشوار) در مدیریت بازار جهانی نفت است. کشورهای اوپک+ تقریبا 40 میلیون بشکه نفت در روز تولید می کنند و عربستان سعودی و روسیه بیش از نیمی از این تعداد را تشکیل می دهند. تنها در صورتی که مسکو و ریاض در یک صفحه باشند تصمیمات اوپک پلاس می تواند بر بازار تاثیر بگذارد.
به هر دلیلی که رهبران سعودی منظر جغرافیای سیاسی را بررسی میکنند تصویری که میبینند با تصویری که همتایان امریکایی خود میبینند تفاوت دارد. برای نخبگان واشنگتن که به حمایت تقریبا تضمینی عربستان از ایالات متحده عادت کرده بودند این واقعیت جدید یک شوک است و به همین دلیل برخی از سیاستمداران به تصمیم اوپک پلاس واکنش هیستریک نشان دادند. این واکنش ها صرفا در مورد قیمت نفت در جریان انتخابات میان دوره ای نیست. عربستان سعودی و ایالات متحده در گذشته در مورد قیمت نفت اختلاف نظر زیادی داشته اند. تفاوت این بار در زمینه جغرافیای سیاسی است-به ویژه جنگ در اوکراین که دولت بایدن به عنوان یک نقطه عطف تاریخی تعریف کرده است که سرنوشت نظم جهانی را تعیین می کند. برای عربستان سعودی مانند بسیاری از کشورهای دیگر از جمله هند و اسراییل این یک جنگ منطقهای است.
سعودیها هم شکایتهای خودشان را دارند. سه روسای جمهور گذشته ایالات متحده بر این فرض که ایالات متحده نیاز به صرف زمان و تلاش کمتر در شرق میانه مبارزه کرده اند. این به یک رژیم سعودی که ایران را که نفوذ خود را در عراق و لبنان و سوریه و یمن گسترش داده است به عنوان یک تهدید جدی منطقه ای تسلی نمی دهد. هدف اعلام شده از تمرکز ایالات متحده بر منطقه خلیج فارس در 70 سال گذشته حفاظت از جریان نفت بوده است. اما زمانی که ایران در سپتامبر 2019 یک حمله موشکی و هواپیماهای بدون سرنشین به تاسیسات نفتی عربستان انجام داد—جدی ترین حمله به جریان نفت از زمان صدام حسین دیکتاتور عراق در سال 1991 میادین نفتی کویت را مورد حمله قرار داد-دولت ترامپ علیرغم روابط نزدیک با ایاض هیچ کاری نکرد.
پادشاهی دیگر شریک خودکار ایالات متحده نیست. روابط استراتژیک دنج دوره های قبلی در حال بازگشت نیست. اما همکاری محدودتر ممکن است حتی اگر سیاست داخلی هر دو طرف همچنان مشکلاتی را ایجاد کند.
مثل نفت و اب
اگرچه عربستان سعودی همیشه قیمت های بالاتر نفت را نسبت به روسای جمهور ایالات متحده ترجیح می دهد اما پادشاهی عربستان گاهی اوقات به درخواست های واشنگتن برای افزایش عرضه و دریافت نفت بیشتر در بازار می پذیرفت. اما در اکتبر 2022 درخواست های واشنگتن مورد توجه قرار نگرفت.
از دیدگاه ریاض پادشاهی باید از فرصت گذشته خود برای پول نقد قبل از پایان دوران نفت استفاده کند. این فرضیه در پشت چشم انداز بلند پروازانه ولیعهد است 2030 طرح بازسازی اقتصادی—برای ایجاد یک اقتصاد متنوع تر عربستان قبل از بازار جهانی برای دهانه های نفتی تحت فشار تغییرات اقلیمی, حرکت به سوخت های جایگزین, و دیگر تغییرات تکنولوژیکی. که نمی خواهد برای سال اتفاق می افتد. اما ولیعهد عربستان به تمام اهرمی که می تواند برای سرمایه گذاری در بخش های غیر نفتی اقتصاد عربستان سعودی داشته باشد و جمعیت خود را از عواقب دردناک اصلاحات لازم مانند کاهش یارانه های قابل توجه برای خدمات عمومی از جمله اب و برق و وضع مالیات بر ارزش افزوده 15 درصدی برای خریدهای مصرف کننده دور کند. r
این توضیح می دهد که چرا سیاست نفتی عربستان سعودی با هدف حفظ قیمت ها در سطحی است که می تواند برنامه های بلندپروازانه محمد بن سلمان را تامین کند و همچنان سطح ثابتی از تقاضای جهانی را حفظ کند. این الزامات همیشه با تقویم انتخاباتی ایالات متحده مطابقت نخواهد داشت. با همپوشانی کمتر بین استراتژی کلان واشنگتن و نگرانی های سیاست خارجی ریاض, رهبری عربستان سعودی کمتر از گذشته احتمال دارد که روسای جمهور ایالات متحده در مورد نفت به نفع انتخاباتی عمل کنند.
اگر تغییرات مهمی که بر روابط دوجانبه در طرف عربستان تاثیر میگذارد در مورد اقتصاد سیاسی باشد تغییرات داخلی امریکا در مورد سیاست حزبی است. روابط ایالات متحده و عربستان سعودی مانند بسیاری از موضوعات دیگر به گرداب قطبی شدن حزبی سیاست ایالات متحده کشیده شده است. در گذشته روابط با عربستان سعودی در بین عموم مردم از حمایت کمی برخوردار بود اما هرکسی که در کاخ سفید بود می خواست روابط خوبی با بزرگترین صادرکننده نفت جهان داشته باشد. این در زمان دولت دونالد ترامپ تغییر کرد.
ترامپ محبت خود را نسبت به سعودی ها و به ویژه محمد بن بست پنهان نکرد. وی در گامی بی سابقه ریاض را به اولین پایتخت خارجی که بازدید کرد تبدیل کرد. او در مورد فروش اسلحه ای که با پادشاهی مذاکره می کرد رجزخوانی می کرد و اغراق می کرد. ترامپ در اقدامی پرخطر علنا به حمایت خود از محمد بن نایف اشاره کرد زیرا شاهزاده بر پسر عموی خود محمد بن نایف که گفتگوی اصلی دولت های قبلی ایالات متحده بود پیشی گرفت و در سال 2017 او را از قدرت برکنار کرد. از نظر تاریخی روسای جمهور ایالات متحده حتی به طور غیرمستقیم خود را درگیر سیاست های قصر نکرده اند. ترامپ در مورد همدستی محمد بن عبدالله در قتل خاشقجی حتی با توجه به شواهد قابل توجهی مبنی بر انجام این جنایت در جهت ولیعهد ابهام کرد. ("به خوبی می تواند این باشد که ولیعهد از این واقعه غم انگیز مطلع بود—شاید او این کار را کرد و شاید هم نمی کرد!"ترامپ گفت. جارد کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ رابطه مستقیمی خارج از کانالهای دیپلماتیک عادی با ولیعهد برقرار کرد. پس از ترک دفتر, کوشنر و استیون منوچین, که به عنوان وزیر خزانه داری تحت مغلوب ساختن پیشی جستن خدمت, هر دو سرمایه گذاری قابل توجهی از صندوق ثروت عربستان سعودی برای سرمایه گذاری سهام خصوصی خود را دریافت. شرکت ترامپ در نوامبر گذشته موافقت کرد که نام ترامپ را به یک مجتمع مسکونی و گلف چند میلیارد دلاری که توسط یک شرکت بزرگ املاک و مستغلات سعودی در عمان در حال توسعه است واگذار کند.
برای تشکیلات سیاست خارجی دموکراتیک به نظر میرسید که سعودیها طرفهایی را انتخاب کردهاند و موضعش نیز به همین ترتیب دنبال میشود. کشتار خاشقجی و دخالت عربستان در جنگ داخلی یمن مورد انتقاد مداوم دموکراتیک قرار گرفت. بایدن در جریان مبارزات انتخاباتی برای نامزدی ریاست جمهوری دموکرات ها در سال 2020 عربستان سعودی را "منفور" خواند."این یک زبان تکان دهنده خشن از یک معاون رییس جمهور و سناتور سابق ایالات متحده بود که دهه ها با سعودی ها برخورد کرده بود و همیشه یک شاخص قابل اعتماد از خرد متعارف در سیاست خارجی در حزب دموکرات بوده است.
زمانی که دولت بایدن به قدرت رسید تحقیر عربستان سعودی را که رییس جمهور در طول مبارزات انتخاباتی ابراز کرده بود عملی کرد. بایدن از صحبت با ولیعهد خودداری کرد و اجازه انتشار گزارش سیا را داد که وی را مقصر مرگ خاشقجی دانست. واشنگتن حمایت خود را از تلاش های جنگی عربستان در یمن محدود کرد و موشک های ضدهوایی پاتریوت را از پادشاهی خارج کرد حتی اگر عربستان سعودی با حملات موشکی حوثی ها در یمن روبرو شد.
جنگ در اوکراین و افزایش بعدی قیمت نفت باعث تجدید نظر دولت شد. منزوی کردن سعودیها در زمان کاهش تقاضای جهانی نفت در طول همهگیری کووید - 19 امکانپذیر بود. اما زمانی که ایالات متحده تلاش برای قطع صادرات نفت روسیه به عنوان اقتصاد جهانی و تقاضای نفت شروع به بازیابی, واشنگتن مورد نیاز عربستان سعودی. ریاض یکی از معدود بازیگرانی بود که توانست فورا روغن بیشتری پمپ کند. با این حال سفر بایدن به عربستان سعودی دستاوردهای کمی داشت و احساسات بد بیشتری ایجاد کرد. سعودی ها از ایالات متحده ناراضی بودند. این استدلال که بایدن نه برای دیدار با ولیعهد بلکه برای شرکت در یک جلسه چند جانبه با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس. دو طرف در مورد اینکه بایدن پرونده خاشقجی را در طی یک گفتگوی خصوصی با محمد بن عبدالله مطرح کرد در انظار عمومی با هم اختلاف داشتند. یک جلسه به معنای هموار کردن روابط بود که فقط روابط را بیشتر به هم ریخت.
بایدن رابطه ناشیانه به کار گرفته است, اما عربستان سعودی به سختی بدون تقصیر. قتل خاشقجی البته جنایتی نابخشودنی بود. و سعودی ها در استقبال از ترامپ بیش از حد عمومی بودند, از استقبال مجلل خود در ابتدای ریاست جمهوری وی گرفته تا مشارکت در مشاغل تجاری وی و خانواده اش از زمان شکست وی در سال 2020. در پایان ترامپ حتی برای دفاع از پادشاهی ایران در حمله به تاسیسات نفتی عربستان در سال 2019 اقدامی نکرد. با این حال به نظر میرسد رهبری عربستان به این نتیجه رسیده است که نمیتواند از دموکراتها دادرسی عادلانه بگیرد و تنها میتواند امیدوار باشد که جمهوریخواهان به قدرت بازگردند. وقتی سعودیها درخواست دولت بایدن برای به تاخیر انداختن کاهش تولید اوپک پلاس تا بعد از انتخابات میان دوره ای را رد کردند این حس را تقویت کرد که ریاض نمیخواهد به دموکراتها لطفی کند. روابط ایالات متحده با کشورهای خارجی تنها توسط یک حزب قابل تداوم نیست. چنین قطبی شدن حزبی بزرگترین تهدید برای روابط ایالات متحده و عربستان است.
اصلاح نرده ها
برای کسانی که بر این باورند که سیاست خارجی ایالات متحده باید امتیاز حقوق بشر و اجتناب از سوخت های فسیلی, ساییده شدن روابط ایالات متحده و عربستان به شمار هیچ مشکلی. اما حتی دولت بایدن که با خوشحالی از ریاض فاصله گرفت به سرعت به نیاز به رابطه کاری با بزرگترین صادر کننده نفت جهان رسید. مهم نیست که چگونه متعهد ایالات متحده است به اتخاذ انرژی پاک, نفت خواهد شد در طول انتقال مورد نیاز. واشنگتن تعهدات جغرافیای سیاسی در منطقه دارد که ایالات متحده را به عقب می کشاند: جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای, جلوگیری از احیای جهادگرایی, حفظ ثبات منطقه ای برای کاهش فشار پناهندگان بر اروپا, و حفظ روابط با اسراییل. اگر نفت و خاورمیانه حتی برای منافع ایالات متحده بسیار مهم باقی بمانند یک رابطه کاری با عربستان سعودی ضروری است.
گام اول در حفظ چنین رابطه ای است به رسمیت شناختن چگونه تغییر کرده است. روزهایی که عربستان سعودی به طور خودکار در کنار ایالات متحده در مورد موضوعات بزرگ استراتژیک قرار می گیرد از بین رفته است. این بدان معنا نیست که ریاض در سطح جهانی علیه ایالات متحده کار خواهد کرد. این فقط به این معنی است که سعودی ها موضوعات مورد به مورد را بررسی خواهند کرد. این امر ایالات متحده را ملزم به اتخاذ رویکردی باز و مشورتی می کند و کانال های ارتباطی را برای متقاعد کردن سعودی ها در مورد منافع مشترک در موضوعات جهانی حفظ می کند. نگه داشتن ریاض در طول بازو راهی برای نگه داشتن ریاض در کنار واشنگتن نیست.
واشنگتن و ریاض در مورد موضوعات بزرگ خاورمیانه چندان از هم فاصله ندارند. مانع سنتی-روابط نزدیک ایالات متحده و اسراییل-به دلیل گرم شدن روابط عربستان و اسراییل دیگر مانعی نیست. سعودی ها به طور فزاینده ای مایل به همکاری با اسراییل هستند حتی اگر هنوز حاضر به پیروی از بحرین و مراکش و سودان و امارات متحده عربی در پیمان به اصطلاح ابراهیم نباشند که از این طریق این کشورها روابط خود را با اسراییل عادی کرده اند.
یکی دیگر از نقاط تنش با ریاض که ناگهان کمتر برجسته به نظر می رسد تلاش واشنگتن برای محدود کردن فعالیت های هسته ای ایران از طریق دیپلماسی است که سعودی ها نگران بودند امتیازاتی به ایران بدهند که نفوذ منطقه ای تهران را مستحکم کند. به نظر می رسد تلاش ها برای احیای توافق هسته ای ایران که ترامپ در سال 2018 از این توافق خارج شد ناکام خواهد ماند. واشنگتن ناگزیر باید سیاست جدیدی برای جلوگیری یا جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای پیدا کند و در عین حال نفوذ ایران در منطقه را محدود یا عقب بیندازد. عربستان سعودی نیز همین علاقه را دارد.
اگر چه تروریسم در بالای دستور کار امروز نیست, ایالات متحده هنوز هم علاقه به جلوگیری از تجدید حیات جهادگرایی سلفی, افراط گرایی سوخت توسط تفسیر انقلابی و خشن از اسلام, به عنوان توسط القاعده به نمایندگی, دولت اسلامی (همچنین به عنوان شناخته شده داعش), و گروه های دیگر. عربستان سعودی نه تنها با این گروهها در منطقه مخالفت کرده بلکه از نفوذ تشکیلات مذهبی سلفی در پادشاهی نیز کاسته است. وقتی عربستان سعودی تفسیر بردبارتر و بازتری از اسلام را تشویق میکند جذابیت جهادگرایی سلفی را تضعیف میکند.
علیرغم اختلافاتشان بر سر قیمت نفت منافع اقتصادی دو کشور هنوز هم از جهات مهم با هم تداخل دارند. علاقمند به حفظ سلطه دلار هستند. ریاض نفت خود را به دلار قیمت گذاری می کند که نقش دلار را به عنوان ارز ذخیره جهان تقویت می کند زیرا مصرف کنندگان نفت باید دلار در دست داشته باشند تا نیازهای انرژی خود را تامین کنند. تولیدکنندگان غیر دوستانه نفت مانند ایران و روسیه گاهی اوقات برای انجام معاملات با ارزهای جایگزین تلاش می کنند. عربستان سعودی همیشه در برابر چنین پیشنهادهایی مقاومت کرده است زیرا هر چیزی که به مرکزیت دلار صدمه بزند ارزش دارایی های دلاری عربستان سعودی را کاهش می دهد که با توجه به حجم دارایی های مالی عربستان در بازارهای ایالات متحده از جمله دارایی های قابل توجه بدهی های دولت ایالات متحده و سرمایه گذاری در شرکت های ایالات متحده قابل توجه است.
سرانجام به نفع ایالات متحده و عربستان سعودی است که به همکاری در زمینه های نظامی و اطلاعاتی ادامه دهند. برای عربستان سعودی نه چین و نه روسیه نمی توانند سطح همکاری امنیتی را که ایالات متحده می تواند فراهم کنند. فقط واشنگتن می تواند قدرت نظامی قابل توجهی را در منطقه خلیج فارس به نمایش بگذارد همانطور که در طول جنگ خلیج فارس در سالهای 1990-91 نشان داده شد. و ایالات متحده نیز از همکاری سود می برد. خرید تسلیحات عربستان سعودی هزینه های واحد تولید تسلیحات ایالات متحده را کاهش می دهد و ارتش دو کشور را به هم پیوند می دهد و شراکت طولانی مدت را تقویت می کند. با شکست احتمالی مذاکرات هسته ای با تهران احتمال رویارویی بین ایالات متحده و ایران افزایش می یابد. همکاری با عربستان سعودی در مورد احتمالات نظامی باعث افزایش کارایی نظامی ایالات متحده در منطقه و در نتیجه بازدارندگی ایران می شود.
برای معکوس کردن تغییر در توازن قدرت جهانی یا کاهش فشاری که ریاض برای پول نقد در نفت احساس می کند کار کمی می توان انجام داد. اما هم ایالات متحده و هم عربستان سعودی می توانند روابط دوجانبه را تقویت کنند اگر هر یک از طرفین در دیدگاه خود به سیاست داخلی طرف مقابل تجدید نظر کنند. سعودیها باید این باور را که یکی از احزاب سیاسی ایالات متحده مخالف این احزاب است و دیگری مخالف این احزاب است کنار بگذارند. تلاش برای نفوذ در سیاست ایالات متحده به نفع یک حزب ملزم به شکست در دراز مدت از در یک سیستم دو حزبی, حزب خارج همیشه در نهایت یک حاکم می شود. ریاض باید تلاش زیادی کند تا تشکیلات دموکراتیک واشنگتن را متقاعد کند که به دنبال روابط خوب با ایالات متحده است و نه فقط با جمهوری خواهان. این بدان معناست که به عنوان یک شروع مقاومت در برابر سیرن از مغلوب ساختن پیشی جستن جهانی برای کمک به خود را 2024 ترمیم یا از طریق حمایت مالی غیر مستقیم و یا سیاست حرکت با هدف تضعیف دولت بایدن. این همچنین بدان معنی است که عربستان سعودی باید به منتقدان دموکراتیک پادشاهی در واشنگتن بپردازد. ممکن است ذهنشان تغییر نکند اما ترسشان از دخالت عربستان در ایالات متحده. سیاست داخلی می تواند تضعیف شود.
دموکرات ها باید این واقعیت را بپذیرند که به احتمال زیاد محمد بن سلمان پادشاه بعدی عربستان سعودی خواهد بود و برای مدت طولانی حکومت خواهد کرد. منطقی نیست که سعی کنید او را منزوی کنید یا در اطراف او کار کنید. این ممکن است برای طرفداران حقوق بشر ناخوشایند باشد اما اگر دیپلمات ها و مقامات ایالات متحده بتوانند با رییس جمهور روسیه و شی جین پینگ و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و بسیاری از دولت های دیگر که حقوق بشر شهروندان خود و دیگران را نقض می کنند برخورد کنند قطعا می توانند با محمد بن بست ملاقات کنند.
در واقع در پیکربندی جدید جهانی واشنگتن باید بیشتر با ریاض ملاقات کند و پادشاهی را متقاعد کند که همه چیز را به روش خود ببیند. انتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده تنها یک بار در سفر بایدن در جولای 2022 به پادشاهی به عربستان سعودی سفر کرده است. گفتگوی استراتژیک عربستان و امریکا دو سال است که برگزار نشده است. سعودی ها به این چیزها توجه می کنند.
عناصر ادامه همکاری بین ایالات متحده و عربستان سعودی هنوز پابرجاست. اما دو کشور باید رویاهای غیرواقعی خود مبنی بر تغییر یا تاثیرگذاری بر سیاست داخلی طرف مقابل را کنار بگذارند. هر دو طرف باید یاد بگیرند که با طرف مقابل همانطور که هست برخورد کنند—نه همانطور که می خواهند.