در دهه 1960 ، IBM بر بازار اصلی رایانه مسلط شد. هنوز همدر دهه 1980 ، مایکروسافت و اینتل بر نرم افزار PC و بازارهای پردازنده تسلط داشتند. آنها هنوز هم انجام می دهند. در دهه 1990 ، با ظهور شبکه جهانی وب ، برندگان Google در جستجوی ، آمازون در تجارت الکترونیکی و فیس بوک در شبکه های اجتماعی بودند. آنها هنوز هم بر آن بازارها تسلط دارند. از سال 2007 ، اپل و گوگل (Android) بر بازار سیستم عامل های اینترنتی موبایل مسلط شده اند.
الگوی واضح است. بازارهای فناوری جدید اغلب به شدت رقابتی هستند و توسط ماهیت بی ثبات خود فناوری ها تقویت می شوند. اما هنگامی که یک شرکت فناوری به رهبری بازار واضح دست پیدا کرد - معمولاً به عنوان یک پیروان سریع با اجرای بهتر از پیشگام - به زودی تسلط کامل می یابد و جابجایی تقریباً غیرممکن است. در عوض ، تهدید این است که یک بازار جدید ، بزرگتر و مجاور در حال ظهور است که تحت سلطه بازیکن دیگری قرار دارد ، زیرا اصلی و رایانه های شخصی تحت تأثیر فناوری های آنلاین ، موبایل و مبتنی بر ابر قرار گرفته اند. به قول تحلیلگر صنعت بن تامپسون از Stratechery. com ، شرکت های فناوری غالب می توانند گرفتار شوند اما آواره نشده باشند.
مربوط
"رقابت برای بازندگان است. اگر می خواهید مقدار ماندگار ایجاد و ضبط کنید ، به دنبال ایجاد انحصار باشید "
بنیانگذار پی پال و پالانتیر
پشت این پدیده چیست؟آیا رهبران بازار امروز (GAFA - Google ، Apple ، Facebook و Amazon - و مایکروسافت) توسط دیگران جابجا یا گرفتگی خواهند شد؟یا آیا پویا تغییر خواهد کرد؟نه عامل تقویت کننده متقابل باعث تسلط بازار این شرکت ها می شود. چهار عامل اول نسبتاً آشکار هستند. دیگران شاید کمتر از این ، مبتنی بر رفتار انسان نسبت به اقتصاد و فناوری باشد.
1. اقتصاد سنتی مقیاس ، دامنه و یادگیری
حداقل بخشی از تسلط بازار غول های فناوری را می توان به عوامل اقتصادی سنتی نسبت داد. محصولات و خدمات دیجیتالی دارای هزینه های ثابت بالا و هزینه های حاشیه ای کم به صفر و همچنین اقتصاد دامنه و یادگیری هستند. به عنوان مثال ، منابع هوش مصنوعی و مبتنی بر ابر می توانند طیف گسترده ای از فعالیت های متنوع را پشتیبانی کنند و هرچه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند بهتر و کارآمدتر شوند.
2. اثرات شبکه مستقیم (درون بازار)
ارزش یک شبکه ارتباطی با گسترش آن به طور نامتناسب افزایش می یابد و افراد دیگری را برای ارتباط با هر کاربر به همراه می آورد. این اثر به طور رسمی به عنوان "بیرونی شبکه مستقیم" شناخته می شود ("بیرونی" زیرا علاوه بر مشتری و بنگاه شخصی ، اشخاص ثالث را نیز در بر می گیرد). در صورتی که اتخاذ یک محصول دیگر مصرف کنندگان باعث می شود آن را بیشتر یا کمتر ، قابل قبول ، شیک یا جذاب ، اثرات شبکه مستقیم "رفتاری" مثبت و منفی نیز داشته باشد. به عنوان مثال ، این اثرات رفتاری برای انتخاب رسانه های اجتماعی نوجوانان مهم است.
3. اثرات شبکه غیرمستقیم (بازار متقابل)-یا "اقتصاد پلتفرم"
اکثر شرکت های فنی ، حداقل تا حدی ، مشاغل "پلتفرم" هستند: آنها با تطبیق مشتریان با نیازهای مکمل ، مانند توسعه دهندگان نرم افزار و کاربران (MS-DOS و App Microsoft) ، تأمین کنندگان و مشتریان (آمازون) ، ارزش ایجاد می کنندرانندگان و مسافران بالقوه (Uber) یا تبلیغ کنندگان و مصرف کنندگان (Google و Facebook). این اثرات شبکه "غیرمستقیم" است زیرا-برخلاف مستقیم ، تک بازار ، خارجی های فوق-ارزش شرکت کنندگان در هر بازار (به عنوان مثال شام) به تعداد شرکت کنندگان در بازار دیگر (به عنوان مثال رستوران ها) بستگی دارد و برعکسوادهنگامی که یک بستر حاکم بر بازارهای مربوطه است ، این اثرات شبکه به خودی خود پایدار می شوند زیرا کاربران از هر طرف به تولید کاربران از طرف دیگر کمک می کنند. اصطلاح کلی برای بازارهای پلتفرم "چند طرفه" است زیرا برخی از سیستم عامل ها تعامل بین بیش از دو نوع کاربر را تسهیل می کنند. به عنوان مثال ، فیس بوک شش: دوستان را به عنوان ارسال کننده پیام ، دوستان به عنوان گیرنده پیام ، تبلیغ کنندگان ، توسعه دهندگان برنامه و مشاغل به عنوان فرستنده پیام و گیرنده ها متصل می کند.
مشاغل پلت فرم جدید با چالش مرغ و تخم مرغ در دستیابی به توده بحرانی در هر دو یا همه بازارهای کلیدی به طور همزمان روبرو هستند. به همین دلیل نرخ شکست زیاد است و ممکن است راه اندازی های فناوری مانند توییتر ، LinkedIn ، Uber ، Pinterest و Snapchat در بسیاری از سالهای زیان لازم باشد-یا حتی هرگز به عنوان مشاغل مستقل به سودآوری نرسند.
4. داده های بزرگ و یادگیری ماشین
مشاغل دیجیتال داده ها را بی امان ، ارزان و کارآمد جمع می کنند. برای بهره برداری از آن ، آنها از تجزیه و تحلیل ، به طور فزاینده ای ("یادگیری ماشین") استفاده می کنند ، عمدتاً برای پیشرفت مداوم در محصولات و خدمات ، قیمت گذاری ، شخصی سازی و هدف گذاری تبلیغات. آنها غالباً برای تولید داده های بیشتر ، ایجاد رابطه بازگشتی بین فرزندخواندگی و استفاده ، کیفیت محصول و خدمات و پذیرش و استفاده بیشتر ، خدمات رایگان یا یارانه ای اضافه می کنند. به عنوان مثال ، آمازون به طور مداوم خدمات و ارتباطات خود را ارزیابی و اصلاح می کند ، و در مورد آنچه کار می کند و تسلط آن را تقویت می کند ، دو برابر می شود. ترکیبی از داده های بزرگ و یادگیری ماشین ، اثرات شبکه را تقویت می کند و به مقیاس باز می گردد ، مجدداً تسلط رهبران بازار فناوری را تقویت می کند و دیگران را از ورود می کند.
5. مارک های کاربر قوی و استفاده از عادت
در نوامبر سال 2017 ، WPP به عنوان پنج مارک با ارزش در جهان ، به ارزش بیش از یک تریلیون دلار یا نزدیک به 30 ٪ از بازار ترکیبی 3. 6 تریلیون دلاری خود ، در رتبه های Google ، Apple ، Amazon ، Microsoft و Facebook قرار گرفت. سرمایه گذاریسایر شرکت های ارزیابی برند موافق هستند که اینها جزء با ارزش ترین مارک های جهانی هستند (اگرچه این تعداد متفاوت است). محصولات دیجیتالی "کالاهای تجربه" هستند: کاربران باید آنها را امتحان کنند و در مورد آنها (از تجربه استفاده خود یا اعتماد به نفس دیگران) یاد بگیرند تا کیفیت آنها را قضاوت کنند. مارک های شناخته شده و معتبر در بازارهای آنلاین برای تشویق آزمایش و دلسرد کردن تغییر به یک رقیب ضروری هستند. استفاده عادت یا حتی اعتیاد آور می شود و تسلط بر افراد را تقویت می کند.
6. تعویض هزینه ها و قفل کردن
شرکت های فناوری طیف وسیعی از استراتژی ها را برای قفل کردن کاربران با ایجاد دشوار یا پرهزینه برای تغییر به یک رقیب مستقر می کنند. ناسازگاری بین ارائه دهندگان ("باغ های دیواری"-به عنوان مثال ، در جاییهمه تحرک کاربر را دلسرد می کنند. سفارشی سازی خدمات و جمع آوری محتوای مانند لیست های پخش که نمی توانند مهاجرت کنند ، بیشتر به هزینه های تعویض اضافه می کنند.
7. جذابیت استعداد
ارزیابی های تجاری که در بالا ذکر شد مربوط به سهام برند مصرف کننده است-انجمن های برند در حافظه بلند مدت مصرف کنندگان که باعث می شود آنها در آینده بیشتر از خرید یا استفاده از برند استفاده کنند. غول های فنی همچنین دارای ارزش قابل توجهی برند کارمندان ، معادل آن در بازار استعداد هستند. این امر آنها را قادر می سازد تا بهترین کارکنان فنی ، مدیریتی و تجاری را جذب کنند و بیشتر تسلط بر بازار محصول خود را تقویت کنند.
8. بنیانگذاران قدرتمند و فرهنگ سازمانی سخت رانندگی
همه غول های فنی بنیانگذاران قدرتمند ، توانمند ، سخت و سخت و سخت مانند جف بزوس ، استیو جابز و مارک زاکربرگ دارند. فرهنگ سازمانی حاصل توسط شعار سابق فیس بوک ، "حرکت سریع و شکستن چیزها" نشان داده شده است. در آمازون ، بزوس معروف هنوز اصرار دارد که هر روز به عنوان "روز اول برای اینترنت" رفتار می شود. این فرهنگ وسواس ، بی امان فعال و نوآورانه یک قدرت قابل توجه است و بیشتر تسلط مداوم بازار غول های فناوری را تقویت می کند. برخی استدلال می کنند که این امر همچنین سیاست های مالیاتی بیش از حد تهاجمی آنها را هدایت می کند و به مزیت رقابتی آنها می افزاید.
9. جغرافیا - یا "اقتصاد خوشه ای"
با وجود ادعاهای برخی از علاقه مندان به Brexit ، جغرافیا هنوز هم برای نوآوری اهمیت دارد. Google (الفبای) ، اپل و فیس بوک همگی در دره سیلیکون قرار دارند ، مانند اوراکل ، اینتل و سیسکو. آمازون و مایکروسافت در سیاتل مستقر هستند ، یک هواپیما دو ساعته به سمت شمال. این هشت شرکت بیش از نیمی از 14 شرکت فناوری را در 100 شرکت برتر جهانی با سرمایه گذاری در بازار به خود اختصاص می دهند. به غیر از چین (شرکت های بزرگ فناوری که هنوز هم تا حد زیادی در بازار خانگی بسیار محافظت شده خود متمرکز است) ، هیچ کشور دیگری بیش از یک کشور ندارد. علاوه بر این ، 16 مورد از 50 "تک شاخ" برتر - شرکت هایی که پس از سال 2000 با ارزش بیش از 1 میلیارد دلار تأسیس شده اند - نیز در دره سیلیکون مستقر هستند. اگر یکی از آنها تهدیدی باشد ، به زودی در مورد آن اطلاع خواهد داد و یا آن را به دست می آورد یا با ویژگی های خدمات جدید به مدل تجاری خود حمله می کند. سیستم هشدار دهنده اولیه این کشور در صورت ارائه خدمات مبتنی بر ابر یا سایر خدمات ، به خصوص حاد خواهد بود.
برندگان همه را می گیرند - و آن را حفظ کنید
آیا "تخریب خلاق" - توانایی سرمایه داری در نوآوری ، نابودی و اختراع مجدد خود - در نهایت از تسلط بازار غول های فناوری مراقبت خواهد کرد؟این بعید به نظر می رسد زیرا ترکیب عوامل برنده همه بسیار قدرتمند است. به عنوان مثال ، یک رقیب به Google در جستجوی باید یک انگیزه یا یک تجربه قابل توجه بهتر برای جذب کاربران ارائه دهد ، در طی یک دوره به اندازه کافی طولانی برای شکستن عادت Googling. این امر سالها طول می کشد و ده ها میلیارد دلار هزینه می کند و شانس کمی برای موفقیت دارد. ضررهای تجمعی مایکروسافت در جستجو در سال 2013 11 میلیارد دلار تخمین زده شد.
بنابراین دشوار است که به زودی تایتان های فناوری کنترل بازارهای اصلی خود را از دست بدهند. استثناء جزئی اپل است. هنوز هم سودآورترین شرکت در جهان ، اپل اکنون با چالش هایی روبرو است زیرا به طور فزاینده ای مجبور است خدمات Google را در اکوسیستم خود درج کند و حق بیمه قیمت آن نسبت به دستگاه های Android با سطح بالا فرسایش می یابد. غول های فنی دیگر نیز در حاشیه بازارهای اصلی خود با رقابت روبرو هستند. برای Google ، تهدید مستقیم اصلی تجارت در حال رشد آمازون است ، زیرا مصرف کنندگان به دنبال یک محصول به طور فزاینده ای مستقیم به آمازون می روند ، احتمالاً با استفاده از بلندگو Echo Smart (و میکروفون!) و Alexa Voice Assistant. به همین ترتیب ، در رسانه های اجتماعی ، کاربران می توانند "چند خانه"-با بیش از یک پلتفرم درگیر شوند-رقبا را قادر می سازد تا با فیس بوک همزیستی کنند. با این وجود ، به دنبال الگویی که در ابتدا توضیح داده شد ، به نظر می رسد شانس کمی برای از دست دادن Google ، Amazon ، Facebook یا Microsoft از دست دادن تسلط بر بازار جهانی خود در آینده قابل پیش بینی است.
با این حال با رقیب با رقیب با سهم غالب از یک بازار جدید و بالقوه بزرگتر ، همواره امکان پذیر است. برای کنار گذاشتن این تهدید ، شرکت های بزرگ فناوری با دستیابی به امیدوارکننده یا تهدید به استارت آپ ، یا با تکرار مواردی که نمی توان خریداری کرد ، در محصولات و فناوری های نوظهور ، چه از طریق تحقیق و توسعه خود ، سرمایه گذاری زیادی می کنند. فناوری خود رانندگی نمونه خوبی است ، با شرکت هایی مانند Tesla ، Google و Apple Jostling برای به دست آوردن موقعیت پیشرو در یک بازار جدید با رعایت.
آیا مشکلی وجود دارد؟
کاربران Google هیچ چیزی را برای یک سرویس جستجوی عالی پرداخت نمی کنند ، در حالی که تبلیغ کنندگان جستجو ابزاری بسیار مؤثر دارند که 20 سال پیش وجود نداشته است ، که برای آنها قیمت بازار رقابتی و مبتنی بر حراج را پرداخت می کند. این وضعیت جدیدی را برای تنظیم کننده ها ایجاد می کند: غلظت شدید بازار که با این وجود ارزش زیادی را برای پول به مشتریان ارائه می دهد.
پاسخ های تا به امروز بین اروپا و ایالات متحده متفاوت است. قانون ضد انحصار اروپا بر تضمین رقابت عادلانه (منعکس شده در جریمه 2. 42 میلیارد یورو اخیر کمیسیون در گوگل برای "سیستماتیک" در اولویت بندی خدمات خرید خود بر روی رقبا در جستجوها) متمرکز است ، در حالی که قانون ایالات متحده با توجه به اینکه آیا تسلط بازار منجر به آسیب قابل توجه مصرف کننده می شود ، تمرکز بیشتری داردواداز آنجا که سیستم عامل های فنی غالب همه مستقر در ایالات متحده هستند ، احتمالاً این منطقه در حال رشد درگیری فراتر از اقیانوس اطلس در آینده خواهد بود.
همه ما هر روز از خدمات غول های فناوری بهره مند می شویم ، اما همانطور که جولیان بیرکینشاو و بن لورنت در شماره قبلی استدلال می کردند ، ما به مقررات جدید و بهتر ضد انحصاری برای رسیدگی به موضوعات ناشی از قدرت عظیم بازار آنها نیاز داریم. برای مبتدیان ، مقامات رقابت باید از نزدیک به تأثیرات احتمالی کسب آنها نگاه کنند. قدرت Big Tech همچنین دارای نقاط ضعف مهم دیگری است: اخبار جعلی و حباب های فیلتر ، کلاهبرداری ، حمله سایبری ، دخالت در انتخابات ، جلوگیری از مالیات و تقویت نابرابری ، به نام برخی. به طور خلاصه ، چالش تسلط بر بازار خودکشی شرکتهای فناوری فقط در حال رشد است.