کار زنان درآمد طبقه متوسط را افزایش می دهد اما زمان خانواده را کاهش می دهد که باید کاهش یابد.

  • 2022-03-17

در اوایل قرن بیستم، زنان به دنبال حقوق قانونی بسیاری از جمله حق رای به عنوان بخشی از اصلاحیه نوزدهم بودند و به آن دست یافتند. ورود آنها به نیروی کار، به مشاغلی که قبلاً مختص مردان بود و به زندگی اجتماعی و سیاسی ملت باید جشن گرفته شود. بزرگترین چالش باقی مانده این است که چگونه می توان نقش های جدید زنان در نیروی کار را با نقش مستمر آنها در خانواده تطبیق داد. حل این تنش نه تنها برای برابری جنسیتی، بلکه برای درآمدهای طبقه متوسط و برای رفاه کلی خانواده های آمریکایی نیز پیامدهایی دارد.

درآمد طبقه متوسط در دهه‌های اخیر به میزان متوسطی افزایش یافته است، و بیشتر درآمدهای آنها نتیجه کار بیشتر زنان و دریافت دستمزدهای بالاتر است. اما اکنون که اکثر زنان شاغل هستند، این منبع رشد درآمد در حال خشک شدن است. اگرچه مشارکت زنان در نیروی کار پس از سقوط طی آخرین رکود اقتصادی دوباره بهبود یافته است، به نظر می رسد رشد بلندمدت آن متوقف شده است. بدون سیاست‌ها و رویه‌های جدید که شامل تقسیم بیشتر بار کار بدون دستمزد در خانه، حمایت بیشتر از خانواده‌های کارگری با زمان محدود، و دستمزد بالاتر برای مردان و زنان است، هر رشدی که در درآمد طبقه متوسط دیده‌ایم ممکن است به طور کامل ناپدید شود..

رشد درآمد طبقه متوسط ناامید کننده بوده است

ما طبقه متوسط را به عنوان 60 درصد متوسط خانوارها تعریف می کنیم و به آخرین ارقام CBO در مورد درآمد پس از مالیات و نقل و انتقالات نگاه می کنیم. رشد درآمدهای طبقه متوسط از سال 1979 تا 2016، 47 درصد یا 1. 3 درصد در سال بوده است. با توجه به اینکه ما به یک دوره نزدیک به چهار دهه نگاه می کنیم، این یک افزایش بسیار اندک است. همچنین نرخ رشد آهسته‌تری نسبت به 20 درصد بالا یا 20 درصد پایین در همین دوره است.

این واقعیت که درآمدهای پنجک پایین سریعتر از درآمدهای طبقه متوسط رشد کرده اند، ممکن است تعجب آور به نظر برسد. این تا حدی نشان دهنده گنجاندن هزینه مراقبت های بهداشتی در این ارقام و گسترش برنامه هایی مانند Medicaid و برنامه بیمه سلامت کودکان برای بسیاری از خانواده های کم درآمد است. اما حتی زمانی که این برنامه‌ها حذف شوند، درآمدهای طبقه متوسط از درآمدهای پایین‌تر توزیع عقب‌تر است (اگرچه بسیار کمتر).

بدون مشارکت زنان، درآمد طبقه متوسط راکد می شد

اکنون به بخش جالب داستان درباره زنان و درآمد طبقه متوسط می آییم. بدون مشارکت زنان ، این دستاوردها برای عدم وجود اندک نبودند. طبق تخمین های ما ، بر اساس روشی که در ابتدا توسط هدر بوشی در مرکز رشد عادلانه و استفاده از درآمد پول قبل از مالیات در بررسی جمعیت فعلی ارائه شده است ، متوسط درآمد خانوار طبقه متوسط از 57،420 دلار در سال 1979 به 69. 559 دلار در سال 2018 افزایش یافته است. اگر اینسهم متوسط زنان در درآمد خانوار تغییر نکرده است ، بیشتر این دستاوردها دیده نمی شدند. درآمد متوسط در سال 2018 فقط به 58502 دلار افزایش می یابد. بنابراین زنان 91 درصد از کل سود درآمد را برای خانواده های خود به خود اختصاص می دادند. 1

سهم زنان در درآمد خانواده در این دوره به دو دلیل افزایش یافته است. اول ، تعداد بیشتری از آنها کار می کنند و برای ساعات طولانی تر. دوم ، متوسط درآمد ساعتی آنها نیز افزایش یافته است. دستمزدهای بالاتر بخش بیشتری از افزایش درآمدهای خانواده را نسبت به ساعات بیشتر کار می کند ، اما به وضوح ترکیب این دو (و تعامل آنها) است که خانواده های طبقه متوسط را قادر به پیشرفت کرده است. علاوه بر این ، هرچه زنان به طور مداوم کار می کنند و بیشتر آنها تمام وقت کار می کنند ، این امکان را برای آنها فراهم می کند تا برای مشاغل با درآمد بالاتر رقابت کنند. اگر ساعات کار زنان در سطح 1979 باقی مانده بود ، اما دستمزد آنها مطابق با روند واقعی افزایش یافته بود ، طبق تحلیل ما (خط میانی در نمودار) ، متوسط درآمد خانواده طبقه متوسط به 66. 096 دلار افزایش یافته است.

با این وجود ، شکاف دستمزد بین زن و مرد هنوز هم قابل توجه است و زنان برای هر دلار که توسط آقایان به دست آمده حدود 83 سنت کسب می کنند. این شکاف نشان دهنده این واقعیت است که زنان هنوز هم بیشتر در مشاغل کم درآمد مشغول به کار هستند ، با وجود اینکه از نظر بسیار بهتر تحصیل کرده است. اگرچه برخی از شکاف های موجود ممکن است منعکس کننده انتخاب خود زنان برای کار در مشاغل کمتر خواستار با ساعات انعطاف پذیر تر یا وقت گذاشتن برای مراقبت از خانواده های خود باشد ، اما برخی از آن میراث کلیشه ها و تبعیض ها را نشان می دهد که زنان را دلسرد کرده یا مانع از بودن زنان شده است. استخدام شده یا به مشاغل با درآمد بهتر ارتقا یافته است.

بدون سیاست ها و شیوه های جدید که شامل اشتراک بیشتر بار کار بدون پرداخت در خانه ، حمایت بیشتر از خانواده های شاغل در زمان و پرداخت هزینه های بالاتر برای زنان و مردان است ، هر چه رشدی که در درآمد طبقه متوسط دیده ایم ممکن است کاملاً از بین برودواد

در جبهه اشتغال ، زنان گام های بزرگی برداشته اند. آنها اکنون اکثریت مشاغل حقوق و دستمزد را در اقتصاد دارند ، به استثنای کارگران مزرعه و خود اشتغالی. آنها همچنین به طور فزاینده ای نان آور ارشد خانواده های خود هستند. بیش از 40 درصد از کل مادران یا تنها یا نان آور اصلی برای خانواده های خود هستند. این شامل بسیاری از افراد والدین مجرد است اما در خانواده های دو دستمره که همسر بیشتر از همسرش درآمد کسب می کند ، تعداد فزاینده ای نیز دارند. در عین حال ، میزان مشارکت نیروی کار آنها هنوز پایین تر از مردان است و تا همین اواخر در حال کاهش است.

نکته آخر این است که بدون افزایش اشتغال و درآمد زنان ، طبقه متوسط در دهه های اخیر رونق نخواهد گرفت. اما این دو سؤال را به وجود می آورد. اول ، زنان چگونه می توانند "این کار را انجام دهند"؟آیا خانواده هایی که از زمان فشار بیشتری رنج می برند ، زیرا زنان کارهای با حقوق بیشتری انجام می دهند؟دوم ، چگونه می توانیم درآمد طبقه متوسط را در حال رشد نگه داریم و از درآمد دوم خارج می شویم؟آیا می توانیم نرخ مشارکت نیروی کار زنان را به برابر مردان افزایش دهیم و شکاف درآمد موجود را ببندیم؟بدون پیشرفت بیشتر ، نه تنها برابری جنسیتی حاصل نمی شود ، بلکه خانواده های طبقه متوسط راننده اصلی را نیز که در گذشته درآمد خود را حفظ کرده است از دست می دهند.

ورود زنان به کار پرداخت شده ایجاد یک فشار زمانی است

در حالی که ورود زنان به بازار کار به خانواده های آنها کمک کرده است تا از فشار پول خودداری کنند ، اما آنچه را که ما آن را "فشار زمان" می نامیم ، تشدید می کند. این فشار در بین خانواده های دو گوش با فرزندان و در میان والدین مجرد مشهود است. اما این اتفاق در برابر پس زمینه تغییر کمی یا بدون تغییر در ساعات عادی کار در ایالات متحده طی نیم قرن گذشته یا بیشتر رخ می دهد. این کشور در سال 1940 یک هفته کاری 40 ساعته را به تصویب رساند ، و علی رغم افزایش ثروت که انتظار می رفت برای مدت زمان بیشتری تقاضا ایجاد کند ، این هنجار در جای خود باقی مانده است. بسیاری از کارفرمایان و برخی ایالت ها اشکال مختلفی از مرخصی پرداخت شده را ارائه می دهند ، اما این سیاست ها و شیوه ها تاکنون عمدتاً از کارگران با درآمد بالاتر بهره مند شده اند.

در این میان ، فشار زمان واقعی است و تا ساعات طولانی بدتر می شود و مدت زمان پرداخت هزینه ای را برای اکثر کارگران آمریکایی فراهم می کند.

میانگین زوج‌های متاهل طبقه متوسط دارای فرزند در حال حاضر مجموعاً 3446 ساعت در سال کار می‌کنند که از سال 1975 بیش از 600 ساعت یا 2. 5 ماه دیگر افزایش یافته است. با افزایش اشتغال و ساعات کار توسط زنان در زوج‌های با درآمد دوگانه. 2

کسری از زوج هایی که دارای درآمد دوگانه هستند از حدود نیمی به 70 درصد در چهار دهه گذشته رسیده است. بیشترین افزایش در این دسته در میان زوج هایی بوده است که هم مادر و هم پدر به صورت تمام وقت کار می کنند که نشان دهنده کاهش کسری با یک مرد مجرد و همچنین تغییر از کار پاره وقت به کار تمام وقت در بین مادران است. تنها در میان زوج‌های با درآمد دوگانه، یک زوج متوسط در حال حاضر تقریباً 4000 ساعت در سال یا 2000 ساعت برای هر نفر کار می‌کنند. به طور متوسط ​​والدین مجرد در طبقه متوسط نیز حدود 2000 ساعت در سال کار می کنند.

«اگر کار می‌کنید، چگونه می‌خواهید برای فرزندانتان وقت بگذارید و ارزش‌های درست را به آنها بیاموزید تا بتوانند سقفی بالای سر خود داشته باشند و غذایی برای خوردن داشته باشند؟»

این آمارهای خشک داستان کامل زندگی بسیاری از این خانواده ها را بیان نمی کند. در اینجا چند مورد از نظرات ارائه شده توسط زنان در گروه های متمرکز توسط بروکینگز در اواخر سال 2019 آمده است:

زنی از ویچیتا، کانزاس گفت: «من خودم را دیوانه می‌کنم زیرا تقریباً همیشه چند وظیفه‌ای یا هر چیز دیگری انجام می‌دهم. احساس می کنم در حال حاضر خیلی بیشتر از آنچه واقعاً می خواهم از بچه هایم دور هستم. اما من این کار را به دلیل خوبی انجام می‌دهم، زیرا سعی می‌کنم پیشرفت کنم یا پول به دست بیاورم، بنابراین می‌توانم زمان با کیفیت بیشتری را با آنها در مکان‌های بیشتری سپری کنم و کارهای بیشتری انجام دهم. و این فقط یک فرآیند است که تلاش می‌کند از طریق همه آن کار کند.»

زن دیگری از ویچیتا اضافه کرد: "من برای مدت کوتاهی شغل دوم داشتم، فقط به این دلیل که کمی پول بیشتر می خواهم، پسرم گران است و همیشه به این، این و آن نیاز دارد. بنابراین، کار دومی را انتخاب کردم، و به محض شروع آن، به این فکر کردم که «نمی‌توانم این کار را انجام دهم.» خیلی زیاد بود. و حتی با وجود اینکه فکر می‌کردم، «خب، زیاد نیست، من می‌توانم این کار را انجام دهم»، به محض اینکه شروع به تهاجم در زمان من کرد، کارم تمام شد. بنابراین، من فقط باید بودجه می‌دادم. برخی چیزها را کاهش دهید، برخی چیزها را مجدداً تأمین مالی کنید، زیرا من نمی توانم آن را انجام دهم، نمی توانم آن را انجام دهم.

زنی از لاس وگاس پرسید: «اگر کار می‌کنید، چگونه می‌توانید زمانی را به فرزندانتان اختصاص دهید و ارزش‌های درست را به آنها بیاموزید تا بتوانند سقفی بالای سر خود داشته باشند و غذا بخورند؟زیرا، چگونه می خواهید یکی را بر دیگری قرار دهید؟منظورم این است که شما فرزندتان را دوست دارید، می خواهید او در زندگی کارهای خوبی انجام دهد، شما می خواهید آنجا باشید. اما شما همچنین می خواهید بتوانید آنها را تامین کنید. پس چگونه روی کدام یک تمرکز می کنید؟»

مسئولیت های زنان در خانه توانایی آنها را برای پیشرفت محدود می کند

چالش همسویی کار با زندگی خانوادگی به دستمزد و فرصت های شغلی زنان آسیب رسانده است. بخش قابل توجهی از شکاف درآمدی جنسیتی ناشی از دلبستگی کمتر مستمر مادران به نیروی کار و دستمزد ساعتی کمتر است. زنان تمایل دارند مشاغل یا شرکت‌هایی را با برنامه‌ها یا سیاست‌های خانوادگی‌پسندتر دسته‌بندی کنند. آنها همچنین جریمه دستمزدی را برای وقفه در نیروی کار و ساعات کمتر پرداخت می کنند. بخشی از این جریمه و شکاف کلی دستمزد بین زن و مرد، نتیجه ادراکات و نگرش های منسوخ شده است که کلیشه هایی را درباره کارهایی که زنان می توانند و نمی توانند انجام دهند ایجاد کرده است. بسیاری از آمریکایی ها همچنان بر این باورند که مردان باید نان آور اصلی خانه باشند و زنان باید از خانه و خانواده مراقبت کنند. به عنوان مثال، در میان دانش آموزان سال آخر دبیرستان، 23 درصد معتقدند که این مدل از مردان به عنوان نان آور خانه و زنان به عنوان خانه دار، مطلوب ترین است. این باورها هم بر آرزوهای زنان و هم بر فرضیات کارفرمایان و در نتیجه بر فرصت های زنان برای پیشرفت تأثیر می گذارد. شکست سیاست های عمومی در همگامی با تغییر نقش های زنان بر این مشکل افزوده است. بلاو و کان (2013) تخمین می زنند که فقدان سیاست های خانواده دوستانه در ایالات متحده یک سوم کاهش مشارکت نیروی کار زنان را نسبت به سایر کشورهای OECD طی دو دهه گذشته توضیح می دهد.

چه کاری می توان کرد؟

سیاست عمومی در ایالات متحده نتوانسته است با این تغییرات عمیق در نقش زنان همگام شود. علیرغم تغییرات گسترده در ترکیب نیروی کار و میزان زمان اختصاص یافته به کار حقوقی توسط زنان در سال های تربیت فرزند، در هفته کاری استاندارد، در دسترسی به مرخصی با حقوق و فرزند، تعدیل اندکی یا بدون تعدیل صورت گرفته است. مراقبت و در ساعات مدرسهدر حالی که مردان کارهایی را که در خانه انجام می دهند افزایش داده اند، اما این بار هنوز به شدت ناهموار است.

در حالی که آمریکایی های در سنین اولیه به طور متوسط 40 ساعت در هفته برای 48 هفته از سال کار می کنند، همتایان آلمانی آنها فقط 44 هفته 35 ساعت در هفته کار می کنند.

سایر کشورهای پیشرفته بسیار بهتر عمل کرده اند. یک کارگر آمریکایی به طور متوسط 200 تا 400 ساعت بیشتر از کارگران در اکثر کشورهای اروپایی در طول سال در محل کار خود صرف می کند. این چهار تا 10 هفته کار اضافی است. این شکاف به دلیل ترکیبی از ساعات کمتر هفتگی و هفته های بیشتر مرخصی در کشورهای دیگر است. به عنوان مثال، در حالی که آمریکایی های در سنین اولیه به طور متوسط 40 ساعت در هفته برای 48 هفته از سال کار می کنند، همتایان آلمانی آنها 35 ساعت در هفته برای تنها 44 هفته کار می کنند. 3 وقت آن رسیده که ایالات متحده سیاست های مشابهی را اتخاذ کند، مانند اضافه کردن یک ماه مرخصی با حقوق تضمین شده ملی برای هر کارگر آمریکایی که برای ترکیبی از تعطیلات، بیماری و مراقبت های خانوادگی استفاده شود. اگر می‌خواهیم از تحمیل هزینه‌ها به کارفرمایان جلوگیری کنیم، راه درست برای تحقق این امر از طریق یک برنامه بیمه اجتماعی گسترده است که به طور مشترک از طریق مالیات بر حقوق و دستمزد تحمیل شده بر کارفرمایان و کارمندان تأمین می‌شود.

برخی از تخصیص مجدد کار در خانه اتفاق افتاده است، به طوری که مردان در حال حاضر سهم بیشتری نسبت به گذشته انجام می دهند، اما نیاز به کارهای بیشتری است. بین سال‌های 1965 تا 2011، مردان در سن کار تقریباً زمان انجام کارهای خانه خود را دو برابر کردند (از 4 به 9 ساعت در هفته)، در حالی که زنان زمان کار خانه خود را به نصف (از 28 به 15 ساعت) رساندند. زمان صرف شده در مراقبت از کودک برای مادران و پدران افزایش یافته است و مادران هنوز حدود دو برابر پدران مراقبت از کودک را انجام می دهند. فرصت‌های شغلی با دستمزد بالا برای زنان، برابری بیشتر در کار غیربازاری را تسهیل می‌کند، زیرا زنانی که حقوق بیشتری به خانه می‌آورند، قدرت چانه‌زنی بیشتری در خانواده دارند و شروع به تقاضای تقسیم عادلانه‌تر کار در خانه کرده‌اند.

ما همچنین به تخصیص مجدد کار در طول چرخه زندگی نیاز داریم. با افزایش طول عمر، باید این امکان برای افراد فراهم شود که بیشتر کار کنند و دیرتر بازنشسته شوند. اما این باید با مقرراتی همراه باشد که به والدین اجازه می دهد از مزایای بیمه اجتماعی برای استفاده از مزایای بیمه اجتماعی در سال های اولیه فرزندانشان استفاده کنند، همانطور که با جزئیات بیشتر در آمریکایی های فراموش شده ایزابل ساهیل توضیح داده شده است. این سیاست‌ها باید از نظر جنسیتی خنثی باشند و به مادران و پدران به طور مساوی مرخصی والدین را ارائه دهند، اما با شرط «استفاده از آن یا از دست دادن» برای پدران به عنوان یکی از راه‌های شکستن کلیشه‌ها و شیوه‌های فعلی.

سرانجام ، باید به نیاز مداوم به مراقبت های خارج از خانه برطرف شود. بسیاری از ایالت ها اکنون برنامه های قبل از K را اتخاذ کرده اند و کنگره اخیراً یارانه های مراقبت از کودکان را نیز گسترش داده است. اما یک مشکل مهم ساعات مدرسه است که با برنامه کاری والدین مطابقت ندارد. یکی از راه های مقابله با این امر این است که جوامع بیشتر بتوانند یک روز طولانی مدرسه را به روز کنند. همه ساعات اضافی لازم نیست به دنبال کردن کلاس درس اختصاص یابد. برخی ممکن است شامل فعالیت های خارج از برنامه درسی یا تدریس اضافی یا زمان تحصیل برای دانش آموزانی که به آن احتیاج دارند ، باشد. برای مقابله با هزینه های اضافی ، می توان از والدین خواسته شد که براساس درآمد خود در مقیاس کشویی بپردازند. ولسوالی های مدرسه محلی باید مجاز باشند انتخاب کنند که چه نوع برنامه هایی ممکن است در جامعه خود به بهترین وجه کار کند ، اما باید برای ارائه نوعی گزینه روزمره به عنوان یکی از راه های کاهش فشار والدین که در حال حاضر با آن روبرو هستند ، فراهم شود. به جای هر والدین شاغل که مجبور به ایجاد تمهیدات مربوط به مراقبت از کودک پس از مدرسه هستند ، مدارس باید در دوره ای از حدود 3:00 تا 5:30 بعد از ظهر نقش اصلی را در سازماندهی فعالیت هایی برای کودکان در مدرسه ابتدایی یا راهنمایی بازی کنند.

زمان مقابله با زمان

تنها صد سال است که زنان اساسی ترین آزادی ها را به دست آوردند: حق رأی. از آن زمان ، آنها در تمام بخش های جامعه آمریکا پیشرفت زیادی در آموزش ، اشتغال و نمایندگی داشته اند. یکی از مهمترین چالش های باقیمانده ، نیاز به کاهش فشار زمان خانواده است که با ورود عمده فروشی زنان به نیروی کار ایجاد می شود. سیاستهایی که به فشار زمان بر می آیند می تواند یک برنده مضاعف باشد: آنها باید از حقوق جنسیتی پیش بروند و به والدین اجازه دهند زمان بیشتری را با فرزندان خود بگذرانند. اگر آنها همچنین برای تشویق مشارکت زنان در بازار کار خدمت کنند ، درآمدهای طبقه متوسط نیز در حال رشد هستند. مردان نیز نقش ایفا می کنند. مگر اینکه آنها بیشتر به کارهای خانه و مراقبت از کودکان کمک کنند ، بستن شکاف جنسیتی در اشتغال یا دستمزدها دشوار خواهد بود.

این فقط یک مسئله زنان نیست ؛این یک مسئله آمریکایی و یک مسئله طبقه متوسط است. خانواده ها در سراسر کشور اکنون به چک های زن وابسته هستند. اگر زنان به پیشروی خود ادامه دهند و خانواده های آنها رونق بگیرند ، ما باید به فشار زمان بپردازیم.

  1. این برآوردها بر اساس روش تقسیم به اشتراک گذاری شده توسط هدر بوشی در کتاب پیدا کردن زمان و به روزرسانی در بوشی و واژول (2016) است. ما تعریف طبقه متوسط مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل را تغییر داده ایم و به جای CPI-U-RS برای تنظیم تورم از PCE Deflator استفاده کرده ایم. تغییر دوم برای سازگاری با تخمین رشد درآمد از CBO گزارش شده در بالا است. ما تجزیه و تحلیل را به خانوارهایی که حداقل یک بزرگسال در سن نخست دارند ، محدود می کنیم. درآمد به عنوان درآمد پول قبل از مالیات اندازه گیری می شود. خانوارها بر اساس درآمد خانوار تنظیم شده با اندازه با استفاده از مقیاس ریشه مربع رتبه بندی می شوند ، اما تمام ارقام گزارش شده از نظر درآمد واقعی (نه تنظیم شده) هستند. این برآوردها از مکمل سالانه اجتماعی و اقتصادی بررسی جمعیت فعلی (بارگیری شده از IPUM) استفاده می کنند.
  2. بر اساس تجزیه و تحلیل نویسنده از بررسی جمعیت فعلی. ساعات کار سالانه به عنوان محصول تعداد ساعاتی که معمولاً در هر هفته کار کار می کردند و تعداد هفته های اشتغال پرداخت شده در سال گذشته محاسبه می شود ، اگرچه این شامل هفته های مرخصی پرداخت می شود. با استفاده از نظرسنجی استفاده از زمان آمریکا ، که در آن افراد گزارش می دهند که زمان در واقع بر خلاف زمان اشتغال پرداخت شده به طور روزانه کار می کند ، ما تخمین می زنیم که زوج های متاهل طبقه متوسط در حال حاضر بسته به اینکه آیا در محل کار ، بین 3،241 تا 3560 ساعت کار می کنند.(مانند وعده های غذایی) ، رفت و آمد و فعالیتهای مختلف درآمدزایی به عنوان کار شمرده می شوند.
  3. برآوردهای BICK ، Brüggemann و Fuchs - Schündeln (2019).

درباره نویسندگان

Isabel V. Sawhill

ایزابل V. ساوهیل

همکار ارشد - مطالعات اقتصادی

ساوییل از سال 2003 تا 2006 به عنوان معاون رئیس جمهور و مدیر برنامه مطالعات اقتصادی در بروکینگز فعالیت داشت. وی با رون هاسکینز از مرکز کودکان و خانواده ها همکاری می کند. قبل از پیوستن به بروکینگز ، ساوهیل همکار ارشد موسسه شهری بود. وی در اداره کلینتون به عنوان مدیر همکار دفتر مدیریت و بودجه خدمت کرد ، جایی که مسئولیت های وی شامل کلیه برنامه های منابع انسانی دولت فدرال بود. ساوهیل دریافت کننده جایزه نمونه از انجمن تجزیه و تحلیل و مدیریت سیاست های عمومی (2014) و با رون هاسکینز ، جایزه دانیل پاتریک مونیان از آکادمی علوم سیاسی و اجتماعی آمریکا (2016) بود. وی در سال 2016 توسط انجمن اقتصادی آمریکا به عنوان همکار برجسته معرفی شد.

Katherine Guyot

کاترین گایوت

تحلیلگر تحقیق - مرکز کودکان و خانواده ها

کاترین گایوت یک تحلیلگر تحقیق با مرکز کودکان و خانواده ها در برنامه مطالعات اقتصادی در بروکینگز است.

  • نویسنده : عبدالحسین صنعتی‌زاده
  • منبع : shalopez.space
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.